موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
4
2009
01
20
بررسی اثرات شوری و نوع جلبک بر روی تراکم روتیفر ( Müller 1786 Brachionus plicatilis)در شرایط آزمایشگاهی
1
6
FA
عبداله
آرشام
پریتا
کوچنین
pkochanian@gmail.com
جاسم
غفله مرمضی
jmarammazi@yahoo.com
وحید
یاوری
yavarivahid@yahoo.com
حسین
پاشا زانوسی
10.22092/isfj.2009.115352
<br /> <br /> <br /> <br /> روتیفر Brachionus plicatilis گونه ای است که به آسانی کشت شده و بطور وسیعی در دنیا بعنوان غذای اولیه لارو ماهیان مورد استفاده قرار می گیرد. این گونه بوسیله سه نوع جلبک Nannochloropsis oculata، Isochrysis galbana و Chlorella sp. غذادهی و در چهار شوری مختلف (20، 25، 30 و 35 قسمت در هزار) برای پی بردن به بهترین تراکم ممکنه در شرایط فوق به روش بچ (Batch Culture) کشت و مورد مطالعه قرار گرفت. در این آزمایش میزان تراکم روتیفر در شوریهای مختلف معنی دار نبودند (P>0.05). اما اثرات متقابل شوری و غذا دارای اختلاف معنی داری بود (P<0.05). در شوری 35 قسمت در هزار و غذای N. oculata بیشترین تراکم روتیفر مشاهده شد (378 عدد بر لیتر). آزمون توکی اختلاف معنی داری را بین غذاهای Nannochloropsis و Chlorellaبا غذای Isochrysis نشان داد P<0.05)).
روتیفر,کشت بچ,جلبک,Brachionus plicatilis
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115352.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115352_8477e1b8cbb1ee991127970c01f7134c.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
4
2009
01
20
نوسانات فصلی هورمونهای تستوسترون(T)، 17-آلفا هیدروکسی پروژسترون (17α -OHP) و17– بتا استرادیول(E2) طی رسیدگی جنسی ماهی ازون برون پرورشی (Acipenser stellatus)
7
16
FA
محمود
بهمنی
mahmoudbahmani@ymail.com
ایوب
یوسفی جوردهی
رضوان اله
کاظمی
rezkazemi2000@yahoo.com
محمد
پوردهقانی
mpourdehghani@yahoo.com
علی
حلاجیان
alihallajian@gmail.com
سهراب
دژندیان
جلیل
جلیل پور
10.22092/isfj.2009.115353
<br /> <br /> <br /> <br /> در این پژوهش شاخص های فیزیولوژی تولید مثل تعداد 24 عدد از ماهیان ازون برون پرورشی 6 و 7 ساله (شامل 14 عدد ماده و 10 عدد نر) بصورت فصلی و طی مدت یکسال مورد مطالعه قرار گرفت.<br />سطوح هورمون تستوسترون در مولدین نر پرورشی در مرحله IV رسیدگی جنسی، نوسان معنی داری (05/0P<) داشت بطوریکه در زمستان به حداقل (7/5 ±21/9 نانوگرم بر میلی لیتر) و در بهار به حداکثر (45 ±3/556 نانوگرم بر میلی لیتر) مقدار رسید. میزان هورمون 17- آلفا هیدروکسی پروژسترون در نرها نوسانات نامنظمی را طی فصول مختلف نشان داد. <br />سطوح هورمون 17- بتا استرادیول در مولدین نر پرورشی در مرحلهIV نیز در فصول مختلف اختلاف معنی داری <br />(05/0P<) نشان داد، بطوریکه در بهار به حداقل (3/1±36/1 نانوگرم بر میلی لیتر) و در فصل تابستان (ابتدای مرحله IV) به حداکثر (2/1±4/4 نانوگرم بر میلی لیتر) مقدار رسید. <br />در ماهیان ازون برون ماده و نر پرورشی، بترتیب در مراحل II، III و IV-III رسیدگی جنسی، هورمون های فوق اختلاف معنی داری را در فصول مختلف نشان ندادند (05/0P>).<br />یافته ها نشان داد که سطوح هورمون تستوسترون در مولدین ماده پرورشی مرحله IV رسیدگی جنسی نوسانات معنی داری (05/0P<) داشته، بطوریکه همزمان با پیشرفت تکامل جنسی، افزایش یافته و در فصل بهار به حداکثر (9/162± 78/171 نانوگرم بر میلی لیتر) رسید. بر عکس، حداقل سطوح هورمون 17- آلفا هیدروکسی پروژسترون در مولدین ماده مرحله IV در فصل بهار (007/0±014/0 نانوگرم بر میلی لیتر) و حداکثر آن در فصل تابستان (031/0±081/0 نانوگرم بر میلی لیتر) مشاهده گردید. میانگین سطوح هورمون 17- بتا استرادیول در مولدین ماده 2/13± 67/17 نانوگرم بر میلی لیتر و در مولدین نر3/1±8/2 نانوگرم بر میلی لیتر بود که در فصول مختلف اختلاف معنی داری را نشان داد (05/0P<)، بطوریکه در مولدین ماده حداقل مقدار آن در فصل بهار (84/1±65/2 نانوگرم بر میلی لیتر) و حداکثر میزان آن در فصل پاییز (6/8±5/31 نانوگرم بر میلی لیتر) بود.<br />مقایسه یافته های حاصل از بررسی هورمونهای تستوسترون و17- آلفا هیدروکسی پروژسترون در مولدین نر و ماده نشان داد که میزان تستوسترون بطور قابل ملاحظه ای بیشتر از 17- آلفا هیدروکسی پروژسترون می باشد. نتایج حاصل مبین آن است که هورمونهای تستوسترون، 17- آلفا هیدروکسی پروژسترون و 17- بتا استرادیول از شاخصهای مهم رسیدگی جنسی بوده، بطوریکه از طریق اندازه گیری مقادیر آنها، زمان رسیدگی جنسی مولدین ازون برون پرورشی امکانپذیر خواهد بود.
هورمون,فیزیولوژی,ازون برون پرورشی,نوسانات فصلی
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115353.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115353_22fb499ab5dfdb7564d818c62c396902.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
4
2009
01
20
مکان یابی آنزیم Na+، K+-ATPase و سلولهای کلراید آبششی به روش ایمونوهیستوشیمی در بچه تاسماهی ایرانی (Acipenser persicus)
17
26
FA
زهرا
خوشنود
zkhoshnood@gmail.com
صابر
خدابنده
surp78@gmail.com
سعیده
مسافر خورجستان
10.22092/isfj.2009.115355
<br /> <br /> <br /> <br /> تاسماهی ایرانی (Acipenser persicus) از گونه های بسیار ارزشمند اکوسیستم دریای خزر محسوب می گردد. به منظور مکان یابی سلولهای کلراید، ماهیها به مدت هفت روز با شرایط آزمایشگاه سازگار شدند. بافت شناسی آبشش با استفاده از رنگ آمیزی هماتوکسیلین- فوشین و ایمونولوکالیزه نمودن آنزیم Na+، K+-ATPaseبا استفاده از آنتی کور IgGα5 صورت گرفت. برای اندازه گیری ابعاد سلولهای کلراید از نرم افزار Image Tools استفاده شد. سلولهای کلراید آبششی در بافت آبششی بر روی کمان آبششی، سپتوم بین برانشی، فیلامنت و لاملاها مشاهده شدند. هیچگونه سلول کلرایدی بر روی آبشش اپرکولی و نیز آبشش اسپیراکلی مشاهده نگردید. سلولها کروی تا تخم مرغی شکل بوده و ویژگی ایمونوفلورسنت را بیشتر در غشای قاعده ای – جانبی خود نشان دادند. نتایج شمارش مشخص نمود که در هر میلیمتر مربع از بافت آبششی، 289 سلول کلراید وجود دارد. بیشترین تعداد سلولهای کلراید بترتیب بر روی فیلامنت، بر روی لاملا، در پایه لاملاها و در فضای بین پایه لاملاها مشاهده شد و تعداد سلولها در تمامی این موقعیت ها دارای اختلاف آماری معنی دار بود (01/0P<). بچه ماهی تاسماهی ایرانی 2 تا 3 گرمی دارای سلولهای کلراید آبششی بوده و این سلولها از لحاظ بیان ژن و فعالیت آنزیم Na+، K+-ATPase دارای اهمیت خاصی می باشند. سلولهای کلراید در قسمتهای مختلف آبشش ماهیان 2 تا 3 گرمی تاسماهی ایرانی وجود داشتند و به دلیل داشتن ناقلین سلولی فراوان از جمله Na+، K+-ATPase مکان مناسبی برای تبادلات یونی میان موجود و محیط بشمار می روند. حضور این سلولها به همراه مقادیر قابل توجهی از آنزیم Na+، K+-ATPase می تواند نشانگر توان تنظیم اسمزی و روبرو شدن با تغییرات شوری محیط در این ماهی باشد.
تاسماهی ایرانی,Acipenser persicus,NA+,K+,ATPase,IgGα5,سلولهای کلراید
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115355.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115355_6923c7714fc6bf65e6c40254f7e874ed.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
4
2009
01
20
ارتباط برخی مشخصات زیست سنجی با تجمع فلزات سنگین در بافت عضله و آبشش ماهی شیربت (Barbus grypus) در رودخانه اروندرود
27
34
FA
علی
دادالهی سهراب
سید محمد باقر
نبوی
ندا
خیرور
10.22092/isfj.2009.115356
<span>مطالعه اخیر بمنظور سنجش فلزات سنگین (Cd، Pb، Cu، Ni) در بافتهای عضله و آبشش ماهی شیربت (Barbus grypus) از زمستان 1385 تا بهار 1386 صورت گرفت. بافت عضله و آبشش 60 نمونه صید شده به صورت تصادفی تفکیک و جهت سنجش میزان فلزات در بافتهای مذکور از دستگاه جذب اتمی A.A. استفاده گردید. میانگین نتایج در عضله و آبشش برای کادمیوم 83/2، 79/2، سرب 24/16، 03/9، مس 68/2، 98/6 و نیکل 77/0، 39/1 برحسب میکروگرم بر گرم وزن خشک بدست آمد . مقایسه نتایج حاصل با استانداردهای جهانی نظیر، سازمان بهداشت جهانی، وزارت کشاورزی- شیلات و غذای انگلستان و انجمن بهداشت ملی و تحقیقات پزشکی استرالیا و اداره غذا و داروی آمریکا نشان داد که غلظت سرب و کادمیوم بالاتراز حد مجاز می باشد. رابطه خطی مستقیم بین میزان تجمع فلزات کادمیوم و سرب با عوامل طول و وزن کل دربافت عضله و آبشش ماهی مشاهده گردید. بین میزان تجمع فلز مس در بافت عضله با وزن رابطه معنی دار بدست آمد در حالیکه با طول رابطه معنی داری مشاهده نگردید. در بافت آبشش بین میزان تجمع فلز مس با عوامل مذکور رابطه معنی داری مشاهده نشد. بین میزان تجمع نیکل در آبشش با طول و وزن کل رابطه معنی دار وجود داشت، ولی برای عضله رابطه معنی دار بدست نیامد. </span>
فلزات سنگین,شیربت,اروند رود,ایران
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115356.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115356_071290c1b92e0fa020d0a814e76abf6e.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
4
2009
01
20
تاثیرسطوح مختلف عصاره دافنی و آرتمیا بعنوان مواد جاذب غذایی بر روی غذاگیری و شاخص های رشد در بچه فیل ماهیان پرورشی (Huso huso Linnaeus 1758)
35
44
FA
کاظم
درویش بسطامی
محمد
سوداگر
sudagar_m@yahoo.cm
محمدرضا
ایمانپور
سیدعلی
طاهری
10.22092/isfj.2009.115357
<br /> <br /> <br /> <br /> بمنظور بررسی تاثیر سطوح مختلف عصاره های دافنی و آرتمیا در غذاگیری فیل ماهیان انگشت قد جوان (Huso huso)، آزمایشی بمدت یک ماه در مرکز تحقیقات آبزی پروری دانشکده شیلات دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان انجام گرفت. جهت انجام این آزمایش، عصاره دافنی و آرتمیا و مخلوط این دو عصاره با سه غلظت (1 : 100، 1 :50 و 1 :25) و هر یک با سه تکرار به جیره غذایی فیل ماهیان انگشت قد اضافه گردید. آزمایش درون مخازن پلی اتیلن 250 لیتری که با حجم آبی 125 لیتر آبگیری شده بود، انجام گرفت. تعداد 20 عدد بچه فیل ماهی با وزن متوسط (20/0±00/5 گرم) درون مخازن ذخیره سازی و روزانه در چهار وعده تا حد سیری کامل تغذیه شدند. در پایان دوره آزمایش فاکتورهای رشد و بازماندگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان دادکه افزودن عصاره دافنی و آرتمیا و مخلوط این دو عصاره در جیره غذایی بچه فیل ماهیان سبب بهبود فاکتورهای رشد وکاهش ضریب تبدیل غذایی(FCR) شده است. اگرچه همه تیمارها نسبت به شاهد دارای اختلاف معنی داری بودند (0.05 >P)، اما بهترین شاخص های رشد در تیمار عصاره آرتمیا با غلظت 1 :50 مشاهده شد و اختلاف معنی داری در میزان بازماندگی بین تیمارها مشاهده نگردید (0.05 <p).<br /><br />
فیل ماهی,Huso huso,تغذیه,دافنی,آرتمیا,فاکتورهای رشد
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115357.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115357_0fa8c423b625deb583c07e5b5f792368.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
4
2009
01
20
بررسی مولکولی جمعیت ذخایر ماهی حلوا سفید (Pampus argenteus) خلیج فارس و دریای عمان در آبهای ایران و کویت
45
56
FA
سهراب
رضوانی گیل کلائی
نازلی
گلستانی
محمدرضا
فاطمی
reza_fatemi@hotmail.com
فرامرز
لالوئی
جاسم
غفله مرمضی
jmarammazi@yahoo.com
10.22092/isfj.2009.115358
<br /> <br /> <br /> <br /> بمنظور بررسی مولکولی جمعیت ماهی حلوا سفید خلیج فارس و دریای عمان تعداد 162 نمونه شامل 38 نمونه ارسالی از کویت و 124 نمونه از ایران که 44 نمونه از استان خوزستان و 42 نمونه از چابهار و38 نمونه از بوشهر بود، مورد آزمایش قرار گرفت. <br />DNA کلیه نمونه ها با روش فنل– کلروفرم استخراج شد و با یک جفت پرایمر ژن ND2 ، PCRگردید که در کلیه نمونه ها محصول PCR در حدود 1300 جفت باز بود. جهت آنالیز RFLP از 16 آنزیم محدود الاثر شامل : Dra I، Tas I ، Alu I ، Bcl I ، Hind III ، Pst I ، EcoR I ، Hae III ، Hinf I ، Hpa II ، Tru I ، Alw26 I ، Hin6I ،BseN I، Acc II ، Hinc 1Iاستفاده شد و با انجام الکتروفورز سیستم PAGE (ژل پلی آکریل آمید) و رنگ آمیزی نیترات نقره باندهایDNA مشاهده گردید. از بین 16 آنزیم بررسی شده ، 4 آنزیم Hinf I ، Alu I ، Acc II و Hpa II دارای الگوهای پلی مورفیسم بوده است. بطور کلی الگوهای پلی مورفیسم در 13 نمونه از 162 نمونه دیده شد. از بین هاپلوتیپ های پلی مورفیسم بدست آمده، 6 هاپلوتایپ از هاپلوتایپهای نادر بودند و تنها هرکدام یک بار تکرار شدند، اما سایر هاپلوتایپهای پلی مورفیسم که تنها 4 نوع بودند بیش از یک بار تکرار شدند. آنالیز آماری صورت گرفته با استفاده از نرم افزار REAP تفاوت معنی داری را در بین مناطق مورد بررسی نشان نداد (05/0≤P). در جمع بندی می توان اعلام کرد که ژن ND5میتوکندری قادر به تفکیک جمعیتهای احتمالی حلوا سفید در آبهای ایرانی خلیج فارس و دریای عمان و همچنین آبهای کویت نبوده و نمونه های بررسی شده وجود یک جمعیت را نشان می دهند.
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115358.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115358_f7c84e0b2ea82bfdcc89eda88c83b4c4.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
4
2009
01
20
تجمع زیستی فلزات سنگین مس، روی، آهن و منگنز در تخم ماهی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) از مرحله لقاح تا تخم گشایی
56
66
FA
غلامرضا
رفیعی
ghrafiee@ut.ac.ir
علیرضا
میرواقفی
avaghefi@ut.ac.ir
کامران
رضائی توابع
باقر
مجازی امیری
bmamiri@ut.ac.ir
حسین
عبدالحی
hossein_abdolhay@yahoo.com
10.22092/isfj.2009.115359
<br /> <br /> <br /> <br /> این مطالعه با هدف بررسی میزان تجمع زیستی فلزات سنگین مس، روی، آهن و منگنز در تخم ماهی قزل آلای رنگین کمان، تعیین میزان جذب آنها توسط تخم از آب محیط تخم گشایی و مقایسه غلظت این فلزات در تخم با استانداردهای EPA انجام گردید. برای انجام این کار، در مرکز ماهی سرای نمرود فیروزکوه دو انکوباتور تخم ماهی قزل آلا با شرایط یکسان انتخاب گردید؛ در یکی از انکوباتور ها حدود 60000 تخم لقاح یافته وارد و انکوباتور دیگر خالی و بدون تخم در نظر گرفته شد. سپس بصورت هفتگی از تخمهای داخل انکوباتور و آب ورودی و خروجی هر دو انکوباتور نمونه برداری انجام شد. نتایج بدست آمده نشان دادند که غلظت عناصر مورد مطالعه در آب خروجی نسبت به آب ورودی در انکوباتور فاقد تخم تفاوت معنی داری ندارند (05/0P>). این مقایسه در انکوباتور حاوی تخم دارای تفاوت معنی دار (05/0P<) و غلظت عناصر کاهش می یابند که نشاندهنده جذب این عناصر توسط تخم از آب محیط انکوباتور می باشد. غلظت دو عنصر روی و آهن در عصاره تخم در طول دوره تخم گشایی بطور پیوسته افزایش می یابد در حالیکه غلظت دو عنصر منگنز و مس تا هفته سوم افزایش و بعد از آن ثابت می شود که نشاندهنده غلظت آستانه این عناصر در تخم و مقاومت تخم در برابر تجمع زیستی این دو عنصر از این مرحله از دوره تخم گشایی می باشد. غلظت عناصر مورد مطالعه در بافت تخم در تمام مراحل کمتر از استانداردهای تعیین شده EPA برای بافتهای جانوری بود.
ماهی قزل آلای رنگین کمان,Oncorhynchus mykiss,فلزات سنگین,تجمع زیستی,تخم
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115359.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115359_6064147addedf98c6fc05d9c0084c34d.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
4
2009
01
20
بررسی مقایسه ای ذخایر گونه های میگوی مولد در صیدگاه های شرق استان هرمزگان
67
80
FA
غلامعباس
زرشناس
zarshenas1@yahoo.com
سید محمدرضا
فاطمی
غلامحسین
وثوقی
پرگل
قوام مصطفوی
محمد
مومنی
10.22092/isfj.2009.115360
<br /> <br /> <br /> <br /> صیدگاه اصلی میگو در خلیج فارس (استان هرمزگان) از شمال جزیره قشم تا منطقه سیریک واقع شده و سالانه حدود 1500 تا 2000 تن از آن برداشت می گردد، اما بهره برداری از صیدگاههای میگوی دریای عمان (شرق استان هرمزگان) از سال 1374 بمنظور استفاده از مولدین میگوی سفید هندی در تکثیر وپرورش آغاز شده است. پروژه بررسی وضعیت ذخایر جمعیت گونه های تجاری میگو در صیدگاههای دریای عمان (شرق استان هرمزگان) با استفاده از اطلاعات سالهای 1380 تا 1381 و 1386 بمنظور دستیابی به میزان صید گونه های مختلف میگوی تجاری، تعیین نسبت جنسی، درصد مراحل باروری و تعیین نقشه پراکنش گونه غالب در صیدگاههای مذکور انجام گردید. نمونه برداری در فصول صید و بصورت هر دو هفته یکبار توسط شناورهای سنتی میگوگیر و مجهز به تور ترال از صیدگاههای مذکور صورت گرفت. آنالیز داده ها و ترسیم نمودارها با استفاده از نرم افزار Excel و آنالیز نسبت جنسی از طریق آزمون مربع کای، مقایسه میانگین طول کاراپاس جمعیت از آنالیز واریانس یکطرفه Anova و گروه بندی جمعیتها با استفاده از آزمون مکمل (Tukey) انجام شد.<br />نتایج بررسی سالهای 81-1380 و 1386 نشان داد که میگوی سفید هندی (indicus Fenneropenaeus) بعنوان گونه غالب و بمیزان 8/44 تا5/59 درصد از کل صید استحصالی میگو در صیدگاههای حوزه شرقی و غربی جاسک و 25 تا 3/31 درصد از کل صید در صیدگاههای منطقه سیریک را بخود اختصاص داده است. سایر گونه ها شامل میگوی ببری سبز (Penaeus semisulcatus) 7/15 تا 5/20 درصد، میگوی موزی(Fenneropenaeus merguiensis) 5/13 تا 34 درصد)، میگوی سرتیز(Metapenaeus affinis) 5/5 تا 16 درصد، میگوی استبنجی ((Metapenaeus stebbingi صفر و5/14 درصد و میگوی خنجری (Parapenaeopsis stylifera) صفر و 5/4 درصد بترتیب در ترکیب صید مناطق جاسک و سیریک وجود داشت. مـیزان CLM50% در صـیدگاههـای یاد شده برای میگوی مولـد سـفید هندی 7/34 میلیمتر؛ موزی برابر با 31 میلیمتر؛ ببری سبز برابر با 3/34 میلیمتر و سرتیز 16/27 میلیمتر محاسبه گردید.<br />میانگین طول کاراپاس مولدین میگوی سفید هندی؛ ببری سبز و موزی در صیدگاههای شرقی و غربی جاسک نسبت به منطقه سیریک بطور معنی دار بزرگتر بوده است و مقایسه آنها نشان داد که از نظر جمعیتی در دو گروه جداگانه قرار دارند (05/0P<). همچنین مقایسه نسبت جنسی بین گونه های یاد شده نشان داد که بین جنسهای نر و ماده نسبت 1 به 1 وجود نداشته و با ضریب اطمینان 95 درصد اختلاف معنی دار وجود دارد (05/0P>). بیشترین تراکم میگوهای بارور (مرحله 3 و 4) از گونه سفید هندی، ببری سبز، موزی و سرتیز در صیدگاههای شرق و غرب جاسک طی ماههای فروردین تا خرداد و در صیدگاههای سیریک در ماههای خرداد تا تیر مشاهده شد
میگوی مولد,نسبت جنسی,CLM50%,استان هرمزگان
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115360.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115360_dac5b7ddbb638dd56e6c70000ed62160.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
4
2009
01
20
مطالعه آسیب شناسی تجربی باکتری استرپتوکوکوس در قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss)
81
88
FA
مهدی
سلطانی
فیروز
فدایی فرد
fadaeifard@gmail.com
عیسی
شریف پور
isharifpour@yahoo.com
اشکان
زرگر
10.22092/isfj.2009.115361
<br /> <br /> <br /> <br /> به منظور بررسی آسیب شناسی تجربی جدایه استرپتوکوکوس در ماهیان قزل آلای رنگین کمان پرورشی به روشهای حمام و تزریق داخل صفاقی از تعداد 288 ماهی با دامنه وزنی 18 تا 20 گرمی استفاده شد. بیماریزایی تجربی در شرایط ایزوله و در حوضچه های هزار لیتری و با استفاده از آب چاه با کیفیت قابل قبول برای این گونه ماهی و در دمای 18 تا 19 درجه سانتیگراد انجام گرفت. در هر یک از دو روش مذکور از گروههای ششگانه ماهیان (هر گروه شامل 12 ماهی) استفاده گردید. غلظت باکتری برای تیمارهای روش تزریقی شامل 3 10×5/1، 4 10×5/1، 5 10×5/1، 6 10×5/1، 7 10×5/1 و 8 10×5/1 سلول به ازاء هر ماهی و در روش حمام شامل 3 10×5/1، 4 10×5/1، 5 10×5/1، 6 10×5/1، 7 10× 5/1 و 8 10×5/1 سلول به ازاء هر میلی لیتر آب به مدت یک ساعت حمام باکتریایی همراه با هواده بود. برای روشهای فوق گروههای کنترل نیز لحاظ شد. نتایج حاصله بیانگر عدم تلفات و عدم بروز علائم آسیب شناسی میکروسکوپیک برای تیمارهای روش حمام بود در حالیکه در روش تزریقی پس از 24 ساعت از شروع آزمایش تلفات شروع و میزان LD50 پس از 72 ساعت در غلظت 8 10 ×5/1 سلول به ازاء هر ماهی بدست آمد. از نظر بالینی علائمی از جمله بیرون زدگی چشم، بیرون زدگی مخرج، تورم شکم، تیرگی پوست و کاهش اشتها مشاهده گردید که در تیمارهای غلظتهای بالاتر شدیدتر بود. پرخونی و نکروز کانونی بافت کبد، پرخونی و خونریزی و خیز مننژ، خونریزی در بین لایه های سلولی استوانه ای و مخروطی شبکیه چشم، اتساع کپسول بومن همراه با افزایش مراکز ملانوماکروفاژی و دژنرسانس توبولهای ادراری کلیه، هایپرپلازی رشته های ثانویه آبشش، پرخونی و خونریزی در الیپسوئیدهای طحالی همراه با افزایش مراکز ملانوماکروفاژی و نیز پرخونی در پریکارد قلب از جمله ضایعات میکروسکوپیک قابل مشاهده در تیمارهای روش تزریقی بود.
استرپتوکوکوس,قزل آلای رنگین کمان,بیماریزایی تجربی,آسیب شناسی
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115361.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115361_42c4bf2cdebce9d3c890aca7a924f2d1.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
4
2009
01
20
مطالعه و بررسی امکان استخراج اسیدهای چرب امگا -3 از روغن ماهی کیلکا
89
100
FA
علی
سلمانی جلودار
محمود
رضائیان
سلیمان
غلامی پور
رضا
صفری
safari1351@gmail.com
رضا
پورغلام
r_pourgholam@yahoo.com
10.22092/isfj.2009.115362
<br /> <br /> <br /> <br /> در این بررسی میزان اسیدهای چرب تشکیل دهنده روغن ماهی کیلکا تصفیه شده و نشده به روش کمپلکس اوره در درجه حرارتهای 1، 5- و 10- درجه سانتیگراد با تشکیل کریستال، خالص سازی شده و مورد ارزیابی قرار گرفت. حداکثر میزان استخراج این اسیدهای چرب در شرایط 1 درجه سانتیگراد بدست آمد. <br />براساس نتایج این تحقیق میزان اسیدهای چرب امگا-3 افزایش ولی اسیدهای چرب اشباع و منواشباع زنجیره بلند کاهش یافت. میانگین میزان اسیدهای چرب امگا-3 روغن تصفیه شده و نشده بترتیب 28/29 و 05/26 درصد بود و بعد از عمل استخراج این میانگین ها به 80/79 و 90/68 درصد افزایش یافت. حداکثر خلوص این اسیدهای چرب نیز به 51/80 و 29/69 درصد رسید. بررسی آزمون آماری نشان داد که میزان اسیدهای چرب امگا-3 قبل و بعد از استخراج و خالص سازی دارای اختلاف معنی داری است (Pنتایج این تحقیق بیانگر آنست که استخراج اسیدهای چرب امگا-3 به روش کمپلکس اوره موفقیت آمیز بوده و در مقیاس تولید (نیمه صنعتی) نیز قابل اجرا است.
امگا,3,کمپلکس اوره,روغن ماهی کیلکا
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115362.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115362_6b3332ce66672c647e875fc2762b97bb.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
4
2009
01
20
برآورد میزان زیتوده جلبکهای دریایی منطقه بین جزر و مدی دریای عمان (سواحل استان سیستان و بلوچستان)
101
110
FA
بایرام محمد
قرنجیک
gharanjik@yahoo.com
هرمزدیار
کیانمهر
محمدرضا
حسینی
10.22092/isfj.2009.115363
<br /> <br /> <br /> <br /> نمونه برداری و تعیین میزان زیتوده جلبکهای دریایی سواحل دریای عمان (استان سیستان و بلوچستان) با نوار ساحلـی حدود 300 کیلومتر، از منطقه گواتــر در مـرز کشور پاکستـان با موقعیـت جغرافیـایـی ´30 º60 طول شـرقی و ´19 º25 عرض شمالی تا منطقه جود با موقعیت جغرافیایی َ29º 59 طول شرقی و ´28 º25 عرض شمالی، از مهر ماه 1380 تا شهریور 1381 پس از مشخص کردن 10 منطقه رویش جلبکی بترتیب از شرق به غرب: گواتر، پسابندر، بریس، کچو، رمین، چابهار، پزم، گوردیم، تنگ و جود انجام گردید. <br />محدوده رویش جلبکی در قسمت بین جزر و مدی هر منطقه با اندازه گیری مساحت و ثبت موقعیت های جغرافیایی آنها بترتیب بوسیله متر، GPS دستی و سپس در سیستم GIS تعیین گردید. <br />شروع کار با نصب تعداد 15 ترانسکت در فواصل مساوی در محدوده های ساحلی هر ایستگاه بود و نمونه برداری بطور ماهانه بوسیله کوادرات50×50 سانتیمتر بطور تصادفی و برداشت کلیه گونه های موجود در آن از داخل هر ترانسکت انجام گرفت.<br />گونه های جلبکی جمع آوری شده به مرکز منتقل و پس از شستشو و تفکیـک، وزن کشـی شدند. وزن هرگونه در داخل هر کوادرات بطور جداگانه اندازه گیری شده با محاسبه میانگین وزنی آنها در کل کوادراتهای منطقه، وزن گونه ها در واحد مترمربع و کل منطقه برحسب کیلوگرم تعیین گردیـد. <br />در مجموع این نمونه برداری ها، 69 گونه جلبک برداشت گردید. از این تعـداد 16 گونـه جلبک سبـز ، 18 گونـه جلبک قهوه ای و35 گونـه جلبک قرمـز بـود. از مهمتـرین خانـواده هـای آنهـا می تـوان بـه Ulvaceae و Caulerpaceae از جلبکهـای سبـز، Dictyotaceae وSargassaceae از جلبکهای قهوه ای وHypneaceae ،Gelidiaceae وGracilariaceae از جلبکهای قرمـز اشاره نمـود. وزن تر گونه های جلبکی برداشت شده طی این سال از کل مناطق ساحلی استان 3/10286340 کیلـوگـرم بـود که از ایـن مقــدار 1/2645192 کیلـوگـرم (7/25 درصد) جلبــک سبـــز، 9/2955963 کیلـوگـرم (7/28 درصد) جلبک قهوه ای و 2/4685184 کیلوگرم (5/45 درصد) جلبک قرمز بود. میانگین ماهانه آنها بترتیب 3/264522، 9/295327 و 7/467089 کیلوگرم بدست آمد. بیشترین میزان تراکم مربوط به منطقه چابهـار با مقـدار 4/15 کیلوگرم بر مترمربع وکمترین آن مربوط به منطقه جود با مقدار 9/4 کیلوگرم بر مترمربع بدست آمد.
جلبکهای دریایی,زیتوده,استان سیستان و بلوچستان,دریای عمان,ایران
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115363.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115363_2d9fd64f8c49179b24aa4a7021afd431.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
4
2009
01
20
امکان بکارگیری روش سهمیه بندی صید میگو در استان هرمزگان
111
122
FA
داریوش
کریمی
dkarimi@gmail.com
فرشته
اسلامی
fr_eslami1689@yahoo.com
10.22092/isfj.2009.115364
<br /> <br /> <br /> <br /> امروزه سیستمهای سهمیه بندی قابل انتقال (Individual Transferable Quota) ITQ در مدیریت ماهیگیری بطور فزاینده ای بعنوان یک روش عملی جایگزین به رسمیت شناخته می شوند و شیوه های سنتی اداره منابع ماهیگیری بعنوان مالکیت عمومی اعتبار خود را از دست می دهند. نظامهای مدیریت ماهیگیری در حال حاضر در سطح جهانی به سودمندی و بهره برداری پایدار تغییر شکل داده اند. سیستمهای ITQ بخشی از این فرآیند نقل و انتقال هستند. در حال حاضر ماهیگیری خلیج فارس به روش سنتی مدیریت می شود که دسترسی تحت کنترل دولت به صید را فراهم می آورد. این نوع نظارتها نمی تواند مانع از جلوگیری کامل صید بی رویه شود. در چنین وضعیتی، برای حفاظت ذخیره کوشش بیشتری مورد نیاز است و افزایش تلاش صیادی در بخش بهره برداری مشهود می باشد.<br />این تحقیق در صدد است تا نظر صیادان درباره سیستم جاری صید میگو در استان هرمزگان و جایگزینی آن به یک سیستم ITQ را مورد بررسی قرار دهد. با استفاده از پرسشنامه و روش نمونه برداری طبقه ای ساده با 144 نفر از صیادان میگو در استان هرمزگان مصاحبه بعمل آمد. از آمار توصیفی و تکنیک جداول توافقی به منظور تعیین میزان موافقت صیادان با سیستم ITQ استفاده شد. <br />نتایج حاکی از آن است که بیشتر صیادان با تغییر سیستم جاری مدیریت صید میگو موافق نیستند. به رغم این نتیجه کلی، صیادان جوانتر، با تجربه تر، با سوادتر و همچنین صیادان با درآمد کمتر موافقت بیشتری با تغییر سیستم مدیریت ابراز داشتند. اگرچه نتیجه کلی تحقیق تغییر نظام فعلی به ITQ را تایید نمی کند، ولی نمی توان آن را نادیده گرفت. اجرای سیستم ITQ بعنوان یک روش نوین مدیریتی به کاهش مشکلات جاری منجر خواهد شد.
مدیریت صید,سهمیه بندی,صید میگو,ITQ,خلیج فارس
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115364.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115364_0b2949e5f47a609978e4fef9dcea0958.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
4
2009
01
20
تاثیر سطوح مختلف نوکلئوتید جیره بر شاخصهای رشد، بقاء و آنزیمهای کبدی ماهی آزاد دریای خزر(Salmo trutta caspius Kessler، 1877)
123
132
FA
نعمت اله
محمودی
عبدالمحمد
عابدیان کناری
aabedian@modares.ac.ir
مهدی
سلطانی
10.22092/isfj.2009.115365
<br /> <br /> <br /> <br /> تاثیر نوکلئوتید جیره در سطوح مختلف بر شاخصهای رشد، بقاء و آنزیمهای کبدی ماهی آزاد دریای خزر ( Salmo trutta caspius) با وزن متوسط 001/0±26/12 گرم به مدت 60 روز بررسی شد. آزمایش درون مخازن 300 لیتری با تراکم ذخیره سازی 35 عدد ماهی در هر تانک انجام گرفت. نوکلئوتید جیره در 5 سطح صفر، 15/0، 25/0، 35/0 و 5/0 درصد به جیره غذایی ماهی آزاد دریای خزر اضافه گردید. غذادهی 5 بار در روز بین 3 تا 5 درصد وزن توده زنده در یک دوره پرورش انجام شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش آنالیز واریانس یکطرفه ((one way ANOVA انجام شد. افزودن نوکلئوتید جیره به ترکیب غذایی ماهی آزاد دریای خزر سبب افزایش معنی داری در وزن نهایی، ضریب رشد ویژه، نرخ بازده پروتئین، ارزش تولیدی پروتئین، غذای مصرفی و کاهش معنی داری در ضریب تبدیل غذایی در مقایسه با تیمار شاهد گردیده است. از نظر شاخص وضعیت و میزان بقاء اختلاف معنی داری بین تیمارها مشاهده نشد (05/0
تغذیه,نوکلئوتید جیره,رشد,آنزیمهای کبدی,ماهی آزاد دریای خزر
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115365.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115365_532088cfc4ece907b92469080f764f46.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
4
2009
01
20
بررسی امکان پرورش میگوی پا سفید ( (Litopenaeus vannamei در آبهای لب شور زیر زمینی بافق یزد
133
146
FA
نسرین
مشائی
فرهاد
رجبی پور
عباس
متین فر
a_matinfar@hotmail.com
حبیب
سرسنگی
h.sarsangy@yahoo.com
احمد
بیطرف
محمدرضا
حسینی
10.22092/isfj.2009.115366
<br /> <br /> <br /> <br /> این بررسی شامل نتایج یکی از پروژه های طرح ملی «بررسی امکان معرفی میگوی پاسفید Litopenaeus vannamei Boone، 1931 به صنعت تکثیر و پرورش ایران» است که با هدف مطالعه وضعیت سازگاری این گونه و امکان پرورش آن در مناطق مرکزی کشور جهت پرورش در آبهای داخلی لب شور زیرزمینی در فصل گرم سال انجام شد. در 17 تیر ماه 1384 مجموعاً 120000 عدد پست لارو مراحل 7 و 15 از ایستگاه تحقیقاتی بندرگاه پژوهشکده میگوی کشور به چهار استخر خاکی15/0 هکتاری ایستگاه بافق (9 تا 12) با تراکمهای 17 و 23 عدد در مترمربع با دو تکرار رهاسازی شدند. طی دوره پرورش، شرایط غیرزیستی و زیستی آب کنترل گردید. تغذیه لاروها توسط غذای وارداتی ویژه این میگو انجام گرفت. صید میگوهای پرورشی در روزهای سوم و پانزدهم آبان ماه انجام شد. نتایج حاکی از پایین بودن میزان بازماندگی (2/19 درصد) و رشد نامطلوب این میگوها (2 تا 5/2 گرم هنگام برداشت) بود. با توجه به منشا زیرزمینی آب و براساس نتایج بدست آمده از بررسی شرایط پرورشی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آب منطقه به نظر می رسد مهمترین عامل کم بودن بازده پرورش، خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آب بوده اند که بر روند پرورش تاثیر مستقیم دارند. تراکم یونهای پتاسیم، کلسیم، منیزیم، سدیم و نسبتهای آنها در آب استخرها، تراکم آهن محلول و اشباع، مس، روی، عناصر سنگین مختلف، مقدار سختی آب، غلظت ترکیبات ازته، همچنین فصل و دوره دمایی نامناسب ذخیره سازی، اختلاف درجه حرارت شبانه روز، از عمده ترین عوامل محسوب می شوند. بعلاوه ساختار نامناسب استخرها و کانالهای ورود و خروج آب، حضور گیاهان مزاحم و بی مهرگان شکارچی و سن پست لارو (7PL) نیز بر بازماندگی و حتی روند رشد اثر منفی داشته است.
میگوی پاسفید,Litopenaeus vannamei,آبهای داخلی,بافق,ایران
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115366.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115366_3617be8362eb2f20ce6951dbe0a5dd24.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
4
2009
01
20
بررسی خصوصیات ریخت شناسی و شمارشی ماهی دهان گرد دریای خزر (Caspiomyzon wagneri) در فصل مهاجرت به رودخانه های شیرود و تالار در استان مازندران
147
162
FA
حسن
نظری
اصغر
عبدلی
asabdoli@yahoo.com
غلامحسین
وثوقی
فرهاد
کیمرام
farhadkaymaram@gmail.com
10.22092/isfj.2009.115367
<br /> <br /> <br /> <br /> در این مطالعه برای تعیین خصوصیات ریخت شناسی ماهی دهان گرد دریای خزر ((Caspiomyzon wagneri در دو رودخانه شیرود و تالار طی دوره مهاجرت ماهی (فروردین و اردیبهشت ماه 1385) به مدت 45 روز نمونه برداری بوسیله تور سالیک (با چشمه 8 میلیمتر) انجام شد. در مجموع 91 نمونه ماهی مورد بررسی قرار گرفت. از نسبتهای صفات ریخت سنجی نسبی، صفاتی نظیر طول صفحه دهانی، ارتفاع سر، قطر چشم، طول پیش آبششی، طول سر، فاصله نوک پوزه تا انتهای باله پشتی اول، فاصله نوک پوزه تا ابتدای باله پشتی دوم، فاصله بین صفحه دهانی تا مخرج، طول پس آبششی، طول دم، فاصله بین دو چشم و طول پس چشمی در بین دو جمعیت مورد مطالعه در سطح 5 درصد اختلاف معنی داری نشان داد (05/0P≤) ولی در مورد صفت شمارشی از نظر آماری اختلاف معنی داری بین دو جمعیت مشاهده نشد (05/0P≥). همچنین 24 صفت ریخت شناسی با استفاده از روش تجزیه به مولفه های اصلی مورد بررسی قرار گرفت که به چهار فاکتور با مقادیر بزرگتر از یک با تنوع صفات 91/66 جدا گردید. اگر چه برخی از نسبتهای صفات ریخت سنجی نسبی تفاوتهایی را در دو جمعیت مورد مطالعه نشان داد ولی جدایی جمعیتها دیده نشد و دو جمعیت دارای همپوشانی نسبتاٌ بالایی بودند. از نرم افزارهای SPSS و Excel بترتیب برای تمامی تجزیه و تحلیل های آماری و ترسیمی استفاده شد. برای مقایسه میانگین نتایج حاصله از آزمون T-test در سطح احتمال 5 درصد با کمک نرم افزار انجام شد. در مورد صفات شمارشی از نظر آماری اختلاف معنی داری بین دو جمعیت مشاهده نشد (05/0P≥).
ریخت شناسی,ماهی دهان گرد دریای خزر,CASPIOMYZON WAGNERI,شیرود,تالار
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115367.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115367_5aa9a756260c1f2aef56b898c2794276.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
4
2009
01
20
ریخت شناسی سنگریزه شنوایی (اتولیت) در تعدادی از ماهیان آب شیرین ایران
163
168
FA
حمیدرضا
اسماعیلی
آزاد
تیموری
زینب
پیروار
10.22092/isfj.2009.115368
<br /> <br /> <br /> <br /> گوش داخلی ماهیان استخوانی، از لابیرنت های استخوانی و غشایی تشکیل شده است که در داخل کپسول شنوایی استخوانی در عقب جمجمه عصبی قرار می گیرد. لابیرنت غشایی شامل سه اتاقک نسبتا مجزا از یکدیگر به نامهای اوتریکول، ساکول و لاژنا و سه مجرای نیم دایره است (ستاری، 1381). درون هر کدام از این اطاقک ها ساختار تقریبا اسکلتی وجود دارد که حاوی ذرات مواد معدنی مانند دانه های شن هستند. این ساختارها بنام سنگریزه های شنوایی یا سنگ گوش معروفند (Berra & Aday، 2004). جهت مطالعه سنگریزه شنوایی، نمونه های ماهی بوسیله تور دستی یا الکتروشوکر (دستگاه شوک دهنده الکتریکی) از حوضه های آبریز مختلف شامل کر (چشمه- جویبار قدمگاه)، خلیج (رودخانه قره آغاج)، هرمز (چشمه آب گرم خورگو)، حوضه دجله و کارون (تالاب چغاخور) و نیز مزارع پرورش ماهی شش پیر و مرودشت استان فارس جمع آوری و به آزمایشگاه منتقل گردیدند. نمونه های ماهی در آزمایشگاه با استفاده از منابع علمی در دسترس شناسایی شد. در این مطالعه از هر گونه، سه نمونه جهت استخراج سنگریزه های شنوایی انتحاب، و در آزمایشگاه، با استفاده از اره مویی شکاف طولی در بین دو چشم ماهیان ایجاد شد تا لابیرنت غشایی (گوش داخلی) آشکار گردد. بعد از استخراج به منظور شفاف شدن و جدا شدن مواد اضافی سنگریزه ماهی ها، به مدت 5 دقیقه در محلول پتاس 10 درصد (یا 6 ساعت در محلول پتاس 1 درصد) قرار داده شدند و در صورت نیاز به پاک شدن بیشتر به مدت 4 ساعت در آب ژاول (H2O2) 5 درصد قرار داده شدند (اسماعیلی و تیموری، 1385) و سپس در گلیسرین در زیر استریومیکروسکوپ مطالعه شدند. با بکارگیری لوله ترسیم (Camera Lucida) متصل به استریومیکروسکوپ شکل شماتیک هر سه نوع سنگریزه شنوایی ترسیم شد و در نهایت سنگریزه های شنوایی ماهیان از نظر ریختی مطالعه و با یکدیگر مقایسه شدند. سنگریزه شنوایی بین گونه های ماهیان دارای تنوع شکلی قابل ملاحظه ای می باشد، لذا وجود این ویژگی ها می تواند سنگریزه شنوایی را همانند استخوان دم لامه (اسماعیلی و تیموری، 1385) بعنوان یکی از ابزار های مناسب رده بندی در ماهیان قرار دهد. در ماهیان استاریوفیزی آستریسکوس نسبت به ساژیتا دارای اندازه بزرگتری است (Popper، 1983). آستریسکوس معمولا گرد و تخم مرغی شکل بوده و ساژیتا معمولا سوزنی یا میله ای شکل می باشد .بیشتر مطالعات درباره سنگریزه شنوایی در ماهیان بر روی ساژیتا انجام گرفته است. اما بدلایل زیر آستریسکوس ماهیان نسبت به سایر اتولیتها کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است: کوچک و شکننده بودن آستریسکوس در تعدادی از ماهیان (بجز اتوفیزی ها)، کمیاب بودن آستریسکوس در لایه های زمین شناسی، محتویات معده یا پسمانده های غذایی شکارچیان. اما مطالعات Assis در سال 2003 نشان داد که می توان از آستریسکوس در شناسایی ماهیان استفاده نمود. چنین وضعیتی در مورد تمامی کپور ماهی شکلان مورد مطالعه صدق می کند، لذا داشتن اطلاعاتی در این خصوص حائز اهمیت می باشد و ممکن است اطلاعات مفید و با ارزشی را برای فیلوژنی و رده بندی ماهی فراهم نمایند. تحقیق حاضر نیز نشان می دهد که بررسی جزئیات دقیق این سنگریزه می تواند ارزش تاکسونومیکی داشته باشد.
اتولیت,رده بندی,ماهیان آب شیرین,ریخت شناسی
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115368.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115368_e071e1bde85f426d34f5f2b92e2a46b5.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
17
4
2009
01
20
بررسی تراکم ،زیتوده و پراکنش شانه دار مهاجم leidyi Mnemiopsis درآبهای ساحلی کشورهای حاشیه دریای خزر (بهار 1381)
169
174
FA
مهدی
مقیم
mehdi.moghim@gmail.com
ابوالقاسم
روحی
roohi_ark@yahoo.com
10.22092/isfj.2009.115369
<br /> <br /> <br /> <br /> شانه دار Mnemiopsis leidyi به شاخه Ctenophora و راسته Lobata تعلق دارد و بومی سواحل اقیانوس اطلس واقع در آمریکای شمالی و جنوبی با دامنه پراکنشی از عرض جغرافیایی40 درجه شمالی تا 40 درجه جنوبی است . با توجه به اینکه هر گونه برنامه ریزی در جهت مبارزه با شانه دار در دریای خزر مستلزم داشتن اطلاعات کافی در زمینه تغییرات و میزان توده زنده و پراکنش این جانور مهاجم می باشد، مطالعات متعددی در خصوص پراکنش شانه دار در دریای خزر تاکنون انجام گرفته است. نمونه برداری از M. leidyi در 68 ایستگاه واقع در آبهای ساحلی کشورهای ایران، جمهوری آذریایجان، روسیه و ترکمنستان تا عمق 100 متر از اول فروردین ماه تا ششم اردیبهشت ماه 1381 با استفاده از شناور تحقیقاتی Issledovaetal Kaspiya انجام شد. نمونه برداری با تور پلانکتون با چشمه 500 میکرون و قطر دهانه 50 سانتیمتر صورت گرفت. نمونه برداری از شانه دار در ایستگاههای کم عمق (کمتر از 50 متر) از کف تا سطح آب و در بقیه ایستگاههای از عمق 50 متر تا سطح بود. از دماسنج برگردان و سی شی دیسک بترتیب برای اندازه گیری دما و شفافیت آب استفاده شد. دمای سطح آب دریا طی زمان نمونه برداری بین 6/6 تا 6/15 درجه سانتیگراد و در بستر دریا بین 5/7 تا 16 درجه سانتیگراد در نوسان بود. بیشترین دما در منطقه شرقی آبهای ایران ثبت شد. در خزر جنوبی میانگین دما در سطح و عمق آب بترتیب 24/13 در 79/11 درجه سانتیگراد و در خزر میانی بترتیب 9/9 و 1/9 درجه سانتیگراد بود. میانگین دما در سطح آب در آبهای ساحلی ایران، ترکمنستان، جمهوری آذربایجان و روسیه بترتیب 0/1±70/13، 3/1±69/12، 3/1±98/11 و 5/0±6/6 بود. طی زمان نمونه برداری لایه توموکلاین مشاهده نگردید. میانگین درجه حرارت آبهای ساحلی ایران بیشتر از سایر مناطق دریای خزر و شفافیت آب از 2 تا 17 متر متغیر می باشد. زیتوده M. leidyi در آبهای سواحل ایران بیشتر از سایر مناطق دریای خزر بود چنانچه در فصل بهار میانگین زیتوده M. leidyi در دریای خزر 38/21 گرم بر مترمربع بود. حداکثر زیتوده M. leidyi در اطراف رودخانه سفیدرود با 42/108 گرم بر مترمربع و حداکثر فراوانی در آبهای ساحلی جمهوری آذربایجان با 2996 عدد بر مترمربع بود. میانگین زیتوده M. leidyi در واحد حجم 93/0±81/0 گرم بر مترمکعب و میانگین فراوانی آن 37±3/21 عدد بر مترمکعب محاسبه شد. بیشترین میزان زیتوده و فراوانی در واحد حجم در آبهای ایران مشاهده شد. <br />براساس نتایج این مطالعه و سایر مطالعات انجام گرفته از پراکنش و جمعیت M. leidyi در دریای خزر توسط Kideys و Moghim در سال 2003؛ روحی و همکاران در سال 1382 و باقری و همکاران در سال 1382 بنظر می رسد که سواحل ایران در تمام طول سال شرایط مناسبی برای زیست M. leidyi را دارا می باشند، بیشتر تحت تاثیر اثرات نامطلوب تهاجم شانه دار قرار خواهند گرفت و ضروری است که در استراتژی مبارزه با شانه دار این مناطق بیشتر مورد توجه قرار گیرند.
شانه دار,Mnemiopsis leidyi),دریای خزر,ایران
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115369.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_115369_1a4e5533fb44f53e8436d4265091722f.pdf