موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
29
1
2020
04
20
بررسی روابط بین پارامترهای لیمنولوژیکی و شاخصهای کیفیت آب در سد آزاد سنندج به منظور فعالیتهای شیلاتی
1
11
FA
حسن
نصراله اده ساروی
آسیه
مخلوق
asieh_makhlogh@yahoo.com
زهرا
یعقوب زاده
رضا
صفری
safari1351@gmail.com
حمید
حسین پور
hoseinpour_hamid@yahoo.com
10.22092/isfj.2019.119704
تعیین روابط بین عوامل زیستی و غیرزیستی و اثر آنها بر کیفیت آب و تغذیهگرایی، اهمیت زیادی در مدیریت و بهرهوری بهینه از سدها دارد. لذا در مقاله حاضر، روابط فوق با تاکید بر نتایج آنالیز آماری یک و چند متغیره در سد آزاد سنندج مورد بررسی قرار گرفت. نمونهبرداری بصورت ماهانه و در 5 ایستگاه طی سالهای 1394 و 1395، صورت گرفت. کلیه پارامترهای محیطی (دمای آب، شفافیت، کدورت،pH، DO، DO%، BOD5 ، COD، EC، نیترات، فسفات، کلروفیل-آ) و میکروبی (کل میکروب، کل کلیفرم، کلیفرم مدفوعی و استرپتوکوک مدفوعی) با روش استاندارد آنالیز گردید. در آزمون رگراسیون خطی گام به گام، ضریب تاثیرسطح تروفیک، شاخص کلروفیل-آ و شفافیت بر شاخص تروفیک کل بیش از شاخص تروفیک مواد مغذی بدست آمد. طبق نتایج آزمون مولفه اصلی (PCA)، شاخص سطح تروفیک و غلظت کلروفیل-آ با جایگیری در مولفه اول مهمترین عوامل تاثیر گذار بر کیفیت آب سد بودند. درحالی که شاخص کیفیت آب و پارامترهای آن (غلظت فسفر معدنی، BOD5 و کلیفرم) با قرار گرفتن در مولفه دوم، در رتبههای بعدی اهمیت جای داشتند. از بین پارامترهای محیطی موثر بر کیفیت آب، درصد اشباعیت اکسیژن محلول و پس از آن BOD5 در اولویتهای نخست قرار داشتند. بعنوان نتیجهگیری می توان گفت، طبق مقادیر شاخص سطح تروفیک، این سد برای پرورش ماهیان مقاوم (کپورماهیان) مناسب است. بعبارتی، اگرچه براساس شاخص WQI، دریاچه سد آزاد برای پرورش آزاد ماهیان مناسب بوده است، اما از دیدگاه شاخص تغذیهگرایی، شرایط چندان مطلوب نمیباشد.
کیفیت آب,شاخص تروفیک,فعالیت شیلاتی,سد آزاد سنندج,کردستان
https://isfj.areeo.ac.ir/article_119704.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_119704_3212c9d647b057ed245ed71ba561cc15.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
29
1
2020
04
20
شناسایی و رتبهبندی عوامل موثر برصادرات محصولات شیلاتی ایران
13
25
FA
افشین
عادلی
afshinadeli@yahoo.com
هنگامه
بایی
مهدی
پندار
10.22092/isfj.2020.120792
به منظور بهرهمندی بیشتر از پتانسیلهای صادرات غیرنفتی کشور، عوامل موثر بر صادرات محصولات شیلاتی با جستجو در منابع کتابخانهای و همچنین مصاحبه با صاحبنظران شناسایی شدند. پس از طراحی پرسشنامه، روایی آن از طریق صادرکنندهها و صاحبنظران تایید شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات دریافتی از پرسشنامه تکمیل شده توسط 35 نمونه آماری با استفاده از تکنیک رتبهبندی گرت صورت گرفت. طبق نتایج بدست آمده مهمترین عوامل موثر بر صادرات آبزیان، به ترتیب شامل بهبود روابط تجاری بینالمللی، اصلاح قوانین و مقررات داخلی گمرک، کاهش قیمت تمام شده و تورم، افزایش سطح استانداردهای تولید و فرآوری، امکان جذب سرمایهگذاری خارجی، رعایت مقررات و استانداردهای کیفی و بهداشتی مقصد، حضور موثر و تبلیغات ویژه در بازارهای جهانی، شناسایی و ارایه اطلاعات بازارهای هدف صادراتی و حمایت و نظارت دولت بودند. بنابراین دولت با حمایت موثر و روشن خود از بخش صادرات آبزیان میتواند ضمن جذب سرمایهگذاری خارجی، باعث بهبود روابط بینالمللی، کاهش تورم و قیمت تمام شده گردد و زمینه اصلاح قوانین و مقررات گمرکی، شناخت کافی و حضور در بازارهای صادراتی و مقررات آن را برای بهبود و افزایش صادرات فراهم کند.
صادرات غیرنفتی,تجارت,تکنیک رتبه بندی گرت,محصولات شیلاتی,ایران
https://isfj.areeo.ac.ir/article_120792.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_120792_de9b276cfa692fd2584d1e9c8d2ee737.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
29
1
2020
04
20
مطالعه تآثیر فاکتورهای اکولوژیک مختلف بر تنوع و پراکنش فیتوپلانکتونهای سواحل جنوبی دریایی خزر (استان مازندران)
27
35
FA
فؤاد
البودویرج
سید صدرالدین
قائم مقامی
ابوالقاسم
روحی
roohi_ark@yahoo.com
معصومه
شمس کهریزسنگی
10.22092/isfj.2019.120610
این تحقیق به مطالعه تآثیر فاکتورهای اکولوژیک بر تنوع و تراکم فیتوپلانکتون ها در سواحل جنوبی دریایی خزر می پردازد. نمونه برداری از 5 ایستگاه در نواحی رامسر، نوشهر، نور، فریدونکنار و میانکاله ( از سطح و اعماق 3 و 5 متری) از سال 1394 تا 1395 انجام شد. مجموعاً؛ 56 گونه فیتوپلانکتون متعلق به 5 شاخه جلبک ها شناسایی شدند که ماکزیمم تراکم و زی توده در گونه های <em>Skletonema costatum </em>، <em>Thalassionema nitzschioides</em>، <em>Nitzschia acicularis</em>، <em>Pseudonitzschia seriata</em>و<em>Melosira moniliformis</em> مشاهده شدند. میانگین زی توده فیتوپلانکتون ها به ترتیب 10<sup>6</sup>×7/2±3/12 عدد در متر مکعب و 4/7±6/35 میلی گرم در متر مکعب بود، که بیشترین میزان تراکم در فصل زمستان برابر10<sup>6</sup>×4/4±1/19 عدد در متر مکعب مشاهده شد. بیشترین و کمترین شاخص تنوع شانون در فصول مختلف بین 97/1 و 84/1 بود. سیلیس؛ دما و نیتروژن نقش مهمی در تراکم فیتوپلانکتون ها بویژه دیاتومه ها؛ سیانوفیتا و پیروفیتا ایفا می کنند. مطالعه اخیر نشان داد که نسبت بالایNP در فصل زمستان و خصوصیات همراه با استراتژی مناسب گونه های کلروفیتا از دلایل مهم و مطلوب برای افزایش جمعیت آنها است.
فیتوپلانکتون,تراکم,زی توده,دریای خزر
https://isfj.areeo.ac.ir/article_120610.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_120610_ab1ab6d4b5fc1dc4eca8eb97950b70fb.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
29
1
2020
04
20
بررسی اثرات استفاده از باکتریوفاژ AHɸ3 در میزان بازماندگی ماهی قزلآلای رنگینکمان (Oncorhynchus mykiss) آلوده به باکتری آئروموناس هیدروفیلاAeromonas hydrophila) ) در شرایط درونتنی (in vivo)
37
48
FA
لاله
یزدانپناه گوهرریزی
فرخ
رخبخشزمین
سیدمحمدجلیل
ذریهزهرا
نادیا
کاظمیپور
بابک
خیرخواه
10.22092/isfj.2020.121007
باکتری <em>آئروموناس هیدروفیلا</em> عامل بروز سپتیسمی در ماهیان آبهای شیرین و شور است. در حال حاضر یکی از مهمترین مشکلات در زمینه مدیریت بهداشتی برخی از مزارع تکثیر و پرورش ماهیان، کنترل و پیشگیری از سندرم سپتیسمی باکتریایی ناشی از این باکتری میباشد. تحقیق حاضر با هدف بررسی یافتن راهی برای کنترل و از بین بردن باکتری مزبور با استفاده از باکتریوفاژ جهت افزایش میزان بازماندگی ماهی قزلآلای رنگینکمان آلوده به باکتری <em>آئروموناس هیدروفیلا </em>صورت گرفته است. در این تحقیق که در سال 98- 1397 انجام شد و360 عدد ماهی قزلآلای رنگینکمان با وزن حدود 2±15 گرم در 24 آکواریوم، در گروههای 15 تایی با 3 تکرار انتخاب و با رقتهای<sup>4-</sup>10 و <sup>8-</sup>10 باکتری <em>آئروموناس هیدروفیلا </em>(تهیه شده از استوک حاوی 10<sup>8</sup>×5/1 (CFU/ mlبهصورت داخل صفاقی و غوطهوری در آب آلوده گردیدند و سپس در معرض غلظت ml/Pfu <sup>3-</sup>10 باکتریوفاژ AHɸ3 جداسازی شده از آب استخرهای پرورش ماهی استان کرمان قرار گرفتند. بیشترین تاًثیر باکتریوفاژ در میزان بازماندگی ماهی قزلآلای رنگینکمان زمانی بود که از رقت <sup>8-</sup>10 باکتری و ml/Pfu <sup>3-</sup>10 باکتریوفاژ AHɸ3 بهصورت غوطهوری استفاده گردید. سایر عوامل محیطی مانند اکسیژن، پیاچ، دما، شوری برای تمامی تیمارها یکسان بود. بین گروه شاهد و تیمارها در هر دو حالت (تزریق درون صفاقی و غوطهوری) تفاوت معنیدار بود (05/0(P≤. دادههای حاصله با استفاده از نرم افزار 21 SPSSآنالیز و با استفاده از آزمون آماری دانکن تجزیه و تحلیل شدند. نتایج بررسی حاضر نشان داد که یکی از راههای مناسب و کاربردی جهت افزایش میزان زنده مانی ماهیان قزلآلای رنگین کمان در مقابل بیماریهای باکتریائی، استفاده از باکتریوفاژها میباشد. این بررسی با تاکید بر نیاز به تحقیقات بیشتر در زمینه استفاده از فاژ درمانی در حوزه آبزیان بهعنوان یک استراتژی ضدمیکروبی میباشد که جنبههای مختلف را از دیدگاههای محیط زیستی و بهداشتی ارایه میدهد.
آئروموناس هیدروفیلا,زندهمانی,باکتریوفاژ,قزلآلای رنگینکمان,درون تنی
https://isfj.areeo.ac.ir/article_121007.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_121007_446be786494153bc3588d04ed5cd0178.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
29
1
2020
04
20
بررسی انعطافپذیری ریختی شکل بدن ماهی کاراس (Carassius gibelio) به زیستگاههای آبی جاری و ساکن با استفاده از روش ریختسنجی هندسی
49
58
FA
سهیل
ایگدری
soheil.eagderi@yahoo.com
عطا
مولودی صالح
atta.mouludisaleh@ut.ac.ir
سولماز
احمدی
نرگس
جوادزاده
nargessjavadzadeh@yahoo.com
10.22092/isfj.2019.120442
این تحقیق با هدف بررسی انعطافپذیری ریختی شکل بدن جمعیتهای ماهی کاراس(<em>Carassius</em><em>gibelio</em>)در سیستمهای آب ساکن و جاری با استفاده از روش ریختسنجی هندسی به اجرا درآمد. برای این منظور تعداد 119 قطعه ماهی از رودخانه سفیدرود (30 عدد)، دریاچه آلاگل (37 عدد)، دریاچه پشت سد خداآفرین روی رودخانه ارس (21 عدد) و رودخانه ماشکیل (31 عدد) صید شدند. برای استخراج دادههای شکل بدن در روش ریختسنجی هندسی، از سمت چپ سطح جانبی نمونهها عکسبرداری و بر روی تصاویر دوبعدی در نرم افزار TpsDig2، تعداد 15 نقطه لندمارک تعریف شده، رقومی گردیدند. سپس دادههای حاصل پس از آنالیز پروکراست، براساس روشهای چند متغیره تجزیه به مولفه<sub></sub>های اصلی، تجزیه همبستگی کانونی، واریانس چند متغیره آنالیز خوشهای مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج تفاوت معنیداری بین شکل بدن جمعیتهای مورد مطالعه نشان داد (001/0p<). براساس نتایج، جمعیتهای دریاچههای آلاگل و سد خداآفرین دارای بدنی مرتفعتر و سر نسبتاً کوچکتر و جمعیتهای رودخانههای سفیدرود دارای بدن مرتفعتر ولی همانند جمعیت رودخانه ماشکیل دارای سر بزرگتر بودند. همچنین تحلیل خوشهای دو جمعیت دریاچههای آلاگل و پشت سد خداآفرین را در یک شاخه و جمعیتهای رودخانههای سفیدرود و ماشکیل را در یک شاخه دیگر قرار داد که بیانگر جدایی جمعیتهای آب جاری و جمعیتهای آب ساکن دریاچهای میباشد. نتایج نشان داد که شکل بدن در ماهی کاراس از الگوی کلی وابسته به نوع زیستگاه تبعیت میکند.
ریختسنجی هندسی,طلایی کاراس,جریان آب,سدسازی,سازگاری
https://isfj.areeo.ac.ir/article_120442.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_120442_5619555577ad9b49421ed985f0ccd141.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
29
1
2020
04
20
بررسی کاربرد توالییابی ناحیه کنترلی (D loop) DNA میتوکندریایی در مطالعه تنوع ژنتیکی جمعیتهای تاسماهی ایرانی (Acipenser persicus, Borodin, 1897) دریای خزر
59
70
FA
سجاد
نظری
محمد
پورکاظمی
pourkazemi@sturgeon.ir
مجیدرضا
خوش خلق
10.22092/isfj.2020.120978
هدف از تحقیق حاضر بررسی تعیین ساختار ژنتیک جمعیت تاسماهی ایرانی (<em>Acipenser persicus</em>) دریای خزر با روش توالییابی قطعه ناحیه کنترلیDNA میتوکندریایی بود. برای این منظور، تعداد 45 نمونه باله تاسماهی ایرانی از آبهای ساحلی مناطق مختلف دریای خزر جمعآوری گردید. ناحیه کنترلی با استفاده از روش PCR تکثیر و توالییابی با استفاده از روش استاندارد انجام پذیرفت. تعداد 12هاپلوتیپ متفاوت در بین نمونههای بررسی شده، مشاهده گردید. تنوع هاپلوتایپی و نوکلئوتیدی در نمونهها بهترتیب برابر با 037/0 ± 795/0 و 0046/0 ± 0062/0 بدست آمد. بیشترین تعداد هاپلوتایپ (7 عدد) در بین نمونههای رودخانه سفیدرود بود که از این تعداد 3 هاپلوتایپ A، B و E اختصاصی بوده و در سایر مناطق مشاهده نشدند. نتایج تجزیه و تحلیل شاخص تثبیت (F<sub>ST</sub>)بر اساس روش دوپارامتری و آنالیز واریانس مولکولی (AMOVA) نشان داد که نمونههای رودخانه سفیدرود با نمونههای مناطق روسیه و آذربایجان اختلاف معنیداری دارند (001/0 > <em>P</em>) و در نهایت وجود سه جمعیت شناسایی گردید. با توجه به تنوع بالای موجود درناحیه کنترلی، توالی این ناحیه میتواند به عنوان یک نشانگر مناسب برای شناسایی و تعیین واحدهای حفاظتی و مدیریتی ذخایر جمعیتهای احتمالی تاسماهی ایرانی به کار گرفته شود و همچنین می تواند اطلاعات ارزشمندی از کاربرد روشهای مولکولی را به منظور ژنتیک حفاظت این گونه ارائه نماید.
تاسماهی ایرانی,Acipenser persicus,توالی یابی,DNA میتوکندریایی,دریای خزر
https://isfj.areeo.ac.ir/article_120978.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_120978_169219dfc4df94fc6a9f233d48b2ff2e.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
29
1
2020
04
20
ارزیابی تولید سوخت بیودیزل از میکروجلبک در یک فتوبیوراکتور و تعیین برخی از خواص فیزیکی و شیمیایی آن
71
80
FA
طیبه
موذنی
مریم
صدرنیا
رضا
حاجی حسینی
10.22092/isfj.2019.120406
بیودیزل متیل استر یا اتیل استر روغن روغنهای طبیعی می میباشد که شباهت زیادی به گازوئیل دارد و میتواند به عنوان یک سوخت جایگزین در موتورهای دیزل استفاده شود. دراین تحقیق تولید بیودیزل از میکروجلبک در یک فتوبیوراکتور و برخی خواص فیزیکی و شیمیایی آن مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش مخلوط میکروجلبک کشت داده شده از آب راکد، در یک فتوبیوراکتور در دو شدت نور 8000 و 16000 لوکس پرورش و میزان بیومس تولید شده مقایسه شد. بیومس تولیدی از نور 8000 لوکس پس از جداسازی و خشک شدن تحت فرایند ترانس استریفیکاسیون مستقیم قرارگرفته و بیودیزل تولید گردید. آنالیز پروفایل اسیدهای چرب تشکیل دهنده بیودیزل با استفاده از GC/MS تعیین گردید. برخی از خصوصیات بیودیزل تولید شده نظیر چگالی، نقطه ابری شدن، نقطه ریزش و نقطه انجماد مورد مطالعه قرار گرفت. حداکثر نرخ رشد ویژه در شدت نور8000 لوکس 7/0 (در روز) و در شدت نور16000 لوکس 59/0 (در روز) می باشدبود. علاوه بر این، زمان دو برابر شدن سلول ها و میزان تولید بیومس در شدت نور 8000 لوکس نسبت به شدت نور 16000 لوکس برتری داشت. نتایج GC/MS نشان داد که 59/57 درصد وزن خشک میکروجلبک متشکل از انواع لیپید بوده و بیودیزل حاصل از ترانس استریفیکاسیون آن، حاوی 31/50 % اسید چرب اشباع و 69/49% اسید چرب غیراشباع بود. اسیدهای چرب اشباع پالمیتیک (C16:0) با 16/39% ، اسیداستئاریک (C18:0) 65/9% ، اسیدآراشیدیک (C20:0) 79/0%، اسید مارژریک (C17:0)71/0% و اسیدهای چرب غیراشباع لینولئیک(C18:2) با 40/27 درصد، اسیداولئیک (C18:1) با 04/20 و اسید پالمیتولئیک (C16:1) 25/2 درصد بیودیزل تولیدی را تشکیل دادند. چگالی بیودیزل تولید شده برابر با 853/0 گرم بر سانتیمتر مکعب و نقطه ابری شدن و نقطه ریزش آن 3- و 10- درجه سانتیگراد بود. نتایج تحقیق نشان داد که امکان کشت میکروجلبک در فتوبیوراکتور با به حداقل رساندن هزینه و زمان وجود دارد. همچنین پروفایل اسیدهای چرب و خواص فیزیکی بیودیزل تولید شده، حاکی از آن بود که بیودیزل حاصل از میکروجلبک دارای کیفیت بالایی بوده و روش تبادل استری مستقیم می تواند گزینه مناسبی جهت تولید بیودیزل، نسبت به دیگر روش ها باشد.
بیودیزل,میکروجلبک,فتوبیوراکتور
https://isfj.areeo.ac.ir/article_120406.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_120406_ed7bd1e79b21565519ed50b72298f10e.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
29
1
2020
04
20
بررسی فون ماهیان و فاکتورهای محیطی موثر بر تنوع زیستی در رودخانه زرینهرود، حوضه دریاچه ارومیه (استان آذربایجان غربی)
81
91
FA
علیرضا
رادخواه
سهیل
ایگدری
soheil.eagderi@yahoo.com
هادی
پورباقر
poorbagher@ut.ac.ir
یحیی
شمس
10.22092/isfj.2019.120460
تنوع زیستی ماهیان در رودخانهها تحت تاثیر فاکتورهای محیطی مختلف قرار دارد. گاهی شدت این تاثیرات محیطی به حدی است که منجر به ایجاد زیستگاههای نامطلوب برای گونههای ماهی میشود و تنوع زیستی آنها را کاهش میدهد. مطالعه حاضر با هدف تعیین مهمترین فاکتورهای محیطی موثر بر تنوع زیستی ماهیان در رودخانه زرینهرود به اجرا درآمد. به این منظور، در شهریور 1397، 7 ایستگاه جهت نمونهبرداری از ماهیان در طول رودخانهزرینهرود انتخاب شدند. نمونهبرداری از هر ایستگاه از 30 متر با 3 تکرار و در مجموع از 90 متر طول رودخانه بر اساس روش یکرفت با استفاده از دستگاه الکتروشوکر انجام شد. همزمان با نمونهبرداری، فاکتورهای محیطی شامل دمای آب، سرعت جریان آب، دبی، عمق و ارتفاع از سطح دریا نیز در هر کدام از ایستگاههای مورد مطالعه اندازهگیری و ثبت شدند. در مجموع، 404 نمونه ماهی از رودخانه زرینهرود صید شدند که متعلق به 11 گونه بودند. شاخصهای تنوع زیستی شامل شانون- وینر، مارگالف، سیمپسون، غنای گونهای، غالبیت و یکنواختی (همگنی) که با استفاده از نرمافزارهای BiodiversityPro و PAST تعیین شدند. به منظور تعیین عوامل محیطی موثر بر شاخصهای تنوع زیستی و گونههای ماهی از آنالیز Canonical Correspondence Analysis استفاده شد. بر اساس نتایج بدست آمده، دما، ارتفاع از سطح دریا و سرعت جریان آب به ترتیب بهعنوان فاکتورهای محیطی موثر بر تنوع گونهای ماهیان در رودخانه زرینهرود شناخته شدند. علاوه بر این، عمق، سرعت جریان آب و دبی نیز موثرترین فاکتورهای محیطی روی فراوانی گونههای ماهی تشخیص داده شدند.
تنوع,فاکتورهای محیطی,شاخص زیستی,زرینهرود
https://isfj.areeo.ac.ir/article_120460.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_120460_862822bb1a5e02abf030ef86730f80f9.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
29
1
2020
04
20
اثر آلفالیپوئیک اسید بر رشد، ترکیب بدن و فعالیت برخی آنزیمهای آنتیاکسیدانی در بافت عضله، کبد و رودهی ماهی قزل-آلای رنگینکمان (Oncorhynchus mykiss)
93
104
FA
حجت اله
بی نیاز
علیرضا
سالارزاده
reza1375bandar@yahoo.com
شایان
قبادی
shgh_science@yahoo.com
فلورا
محمدی زاده
fmohammadi13@gmail.com
امیر حسین
اسماعیلی
10.22092/isfj.2019.120450
هدف از مطالعه حاضر بررسی مکمل آلفالیپوئیک اسید (ALA) به عنوان یک منبع آنتیاکسیدانی است. در این آزمایش ماهیان قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزن 02/0± 16/22 گرم در چهار تیمار با سه تکرار به مدت هشت هفته مورد بررسی قرار گرفتند. جیرههای آزمایشی شامل: شاهد (جیره تجاری فاقد مکمل)، mg/kg500 ALA، mg/kg1000 ALA و جیره حاوی mg/kg1500 ALA بودند. پس از پایان هشت هفته، فاکتورهای رشد، ترکیب عضله ماهی، میزان آنزیمهای گلوتاتیون- اس-ترانسفراز (GST)، گلوتاتیون (GSH) و فعالیت آنزیم کاتالاز (CAT) در بافت عضله، کبد و روده اندازهگیری شدند. نتایج فاکتورهای رشد نشان داد که درصد افزایش وزن، افزایش طول و نرخ رشد ویژه بین تیمارهای مختلف معنیدار بود (p<0.05) و بیشترین میزان در تیمارهای حاوی 500 و 1000 میلیگرم بر کیلوگرم ALA مشاهده شد. نتایج ترکیب لاشه قزلآلا تغذیه شده با ALA نشاندهنده تفاوت معنیدار در پروتئین و ماده خشک بود (p<0.05) ، و تیمار حاوی غلظت 1500 ALA بیشترین پروتئین و ماده خشک لاشه را نشان داد. علاوه بر این، اثر غلظتهای مختلف آلفا لیپوئیک اسید بر میزان فعالیت آنزیمهای GST، GSH و CAT در بافت های عضله، کبد و روده معنیدار بود (p<0.05). در عضله، با افزایش غلظت ALA میزان آنزیم کاتالاز نیز افزایش یافت. همچنین، بیشترین و کمترین مقدار آنزیم GSH و GST به ترتیب در تیمار حاوی غلظت 1000 و شاهد مشاهده شد. در بافت روده و کبد، فعالیت آنزیمهای GSH، GST و CAT در تیمارهای حاوی ALA بیشتر از شاهد بود. با توجه به نتایج رشد، افزایش پروتئین لاشه و بهبود فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی به واسطه ALA، استفاده از این مکمل با غلظت 1000 میلیگرم بر کیلوگرم توصیه میگردد.
آلفالیپوئیک اسید,Oncorhynchus mykiss,رشد,ترکیب لاشه,فعالیت آنتیاکسیدانی
https://isfj.areeo.ac.ir/article_120450.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_120450_d0e5a499e00cf12b6e2b5556e54ed829.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
29
1
2020
04
20
تاثیر محرک ایمنی زایموزان بر رشد و مقاومت آرتمیا فرانسیسکانا (Artemia fransiscana) در برابر عفونت باکتریهای Vibrio campbellii و Vibrio proteolyitcus در سیستم آزمایش گنوتوبیوتیک (Gnotobiotic)
105
116
FA
مه لقا
کرمی شیرازی
ایمان
سوری نژاد
i_sourinezhad@yahoo.com
سیاوش
سلطانیان
mostafaakhaghi@gmail.com
10.22092/isfj.2019.120436
یکی از روشهای جدید پیشگیری و کنترل بیماریهای آبزیان استفاده از انواع محرکهای ایمنی در سیستم گنوتوبیوتیک برای درک مکانیسمهای درگیر در تعاملات میزبان- میکروب میباشد. مطالعه حاضر به منظور بررسی تاثیر محرک ایمنی زایموزان بر رشد و مقاومت آرتمیا فرانسیسکانا (<em>Artemia fransiscana</em><em>)</em> در برابر عفونت باکتریهای بیماریزای <em>Vibrio campbellii</em><em> و </em><em>Vibrio proteolyitcus</em> در آبزیان در شرایط گنوتوبیوتیک صورت گرفت. ناپلی آرتمیا با باکتری کشته شده <em>LVS3</em> حدود 10<sup>9</sup> 5/10 سلول بر لوله فالکون در هر روز غذادهی شد (تیمار شاهد). زایموزان بهصورت روزانه به مقدار 6/30 میکروگرم به هر فالکون در تیمارهای آزمایشی اضافه شد. در روز سوم پاتوژنهای <em>V. campbellii</em> و <em>V. proteolyitus</em><em> </em>در تراکم<em> cell/ml </em>10<sup>6</sup> 5 اضافه گردیدند. در روز ششم زایموزان باعث افزایش معنیدار درصد بازماندگی روزانه آرتمیا در برابر <em>V. campbellii</em> (53/1±49/54) نسبت به تیمار شاهد (87/9±72/31)، درصد نسبی بازماندگی (08/0±80) نسبت به تیمار شاهد (17/0±47) و زیستتوده کل تولید شده برحسب میلی متر در فالکون (18/0±17/21) نسبت به تیمار شاهد (46/4±04/9) گردید (05/0>p). زایموزان اگرچه در برابر <em>V. proteolyitcus</em>باعث افزایش درصد بازماندگی روزانه، درصد نسبی بازماندگی و زیستتوده کل تولید شده نسبت به گروه شاهد شد، اما نتوانست اختلاف معنی داری ایجاد کند (05/0<p). در آرتمیاهای چالش داده شده با <em>V. campbellii</em> و <em>V. proteolyitcus</em>، طول فردی آرتمیا هرچند تحت تاثیر زایموزان قرار گرفت اما نسبت به تیمار شاهد دارای تفاوت معنیدار نبود (<em>P</em>>0.05). به طور کلی نتایج نشان داد که استفاده از زایموزان به عنوان محرک ایمنی میتواند باعث افزایش مقاومت آرتمیا نسبت به عفونت ویبریو در محیط گنوتوبیوتیک شود.
آرتمیا,سیستم گنوتوبیوتیک,Vibrio,زایموزان,بازماندگی
https://isfj.areeo.ac.ir/article_120436.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_120436_3981b22703331baefe2b9b4b455d2fca.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
29
1
2020
04
20
اثر اسیدی فایر سدیم دی فرمات (NDF) و سیتریک اسید بر پارامتر های رشد، خونی و ایمنی بچه ماهی قزل آلای رنگین (Oncorhynchus mykiss)
117
129
FA
محمدجواد
محمدی
mohammadimjm@gmail.com
ابراهیم
رجب زاده قطرمی
e.rajab@yahoo.com
مهدی
سلطانی
علیرضا
قایدی
مجتبی
علیشاهی
alishahimoj@yahoo.com
10.22092/isfj.2019.120536
این مطالعه با هدف بررسی اثر سطوح مختلف اسیدی فایر سدیم دی فرمات (NDF) و سیتریک اسید بر پارامتر های رشد، تغذیه، ایمنی و خونی((RBC,MCV, HCT, MCHC,HB,WBC بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان (<em>Oncorhynchus</em> <em>mykiss</em>) انجام شده است. تعداد 630 بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزن 0.72± 16.55 گرم تهیه و به طور تصادفی در قالب هفت گروه با سه تکرار (هر تکرار 30 عدد ماهی) تقسیم به مدت 60 روز با جیره های آزمایشی تغذیه شدند. گروههای ۱، ۲ و ۳ به ترتیب حاوی 2/0، 4/0 و 6/0 درصد اسیدی فایر سدیم دی فرمات(NDF) و گروههای ۴، ۵ و 6 حاوی 2/0، 4/0 و 6/0 درصد ترکیبی اسیدی فایرهای سدیم دی فرمات(NDF) (به میزان ۱/0، ۲/0 و ۳/0 درصد) و اسید سیتریک (به میزان ۱/0، ۲/0 و ۳/0 درصد) به نسبت برابر در جیره غذایی بودند. جیره گروه کنترل بدون اسیدی فایر بود. نتایج نشان داد اکثریت پارامترهای رشد(% BWI، CF، SGR، FCR، FER، PER) و خونی در گروه ها تغذیه شده با اسیدی فایر نسبت به گروه شاهد اختلاف معنی داری داشتند(P<0.05). کمترین ضریب تبدیل غذایی(FCR) با میزان ۲/۰±۱ در گروه 4 (2/0درصد ترکیبی سدیم دی فرمات(NDF) و اسید سیتریک) و بیشترین آن درگروه شاهد۱۷/۰ ±۳۹/۱ بود(P<0.05). بیشترین میزان پارامترهای خونی ((RBC, MCHC, HCT, ,HB, در گروه 5 بدون اختلاف معنی دار با گروه ۴ (P>0.05) و اختلاف معنی دار با گروه شاهد بود(P<0.05). تعداد گلبولهای سفید تحت تاثیر اسیدی فایرها قرار نگرفتند و اختلاف معنی داری با گروه شاهد نداشتند(P>0.05). پارامترهای ایمنی نشان داد پارامترهای پروتئین کل، IgM سرم، قدرت باکتری کشی سرم در گروه ۴ با تاثیر مثبت استفاده اسیدی فایر در خوراک نسبت به گروه شاهد قرار گرفته اند(P<0.05). افزودن ترکیبی اسیدی فایر سدیم دی فرمات (NDF) و سیتریک اسید به میزان ۲/0 درصد (گروه ۴) به جیره غذایی بچه ماهیان قزل آلای رنگین کمان باعث بهبود پارامترهای رشد و ایمنی می گردد و تاثیر مثبتی بر کاهش ضریب تبدیل غذایی(FCR) دارد.
اسیدی فایر,قزل آلای رنگین کمان,پارامترهای رشد,پارامترهای ایمنی,پارامترهای خونی
https://isfj.areeo.ac.ir/article_120536.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_120536_cbdfb9288752e79135fd30814992df93.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
29
1
2020
04
20
تأثیر مکمل غذایی پودر فلفل قرمز تند (Capsicum annuum) بر شاخصهای رشد، میزان بقاء، فراسنجههای خونی و برخی از پاسخهای ایمنی بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss)
131
140
FA
مهدی
شمسایی مهرجان
سید پژمان
حسینی شکرابی
محمد مهدی
محجوب زردست
نگار
محمدی
10.22092/isfj.2020.120988
به منظور بررسی تأثیر خوراکی پودر فلفل قرمز تند بر برخی پارامترهای رشد، بقاء فراسنجههای خونی و پاسخهای سیستم ایمنی ماهیان قزلآلای رنگینکمان، تعداد 240 عدد بچه ماهی (میانگین وزن 33/0±69/15 گرم) در 12 مخزن (هر مخزن 20 عدد ماهی) بصورت تصادفی تقسیم شد و به مدت 45 روز با مقادیر 0، 1، 3 و 5 درصد پودر فلفل قرمز تند (<em>Capsicum annuum</em>) در غذا (هر کدام با 3 تکرار) مورد تغذیه قرار گرفتند. نتایج شاخصهای رشد نشان داد؛ بالاترین مقدار افزایش وزن بدن و نرخ رشد ویژه در تیمار 5 درصد نسبت به سایر تیمارها مشاهده شد (05/0>P). کمترین مقدار ضریب تبدیل غذایی بصورت همزمان در تیمارهای تغذیه شده با 3 و 5 درصد فلفل قرمز مشاهده شد. همچنین شاخص وضعیت بین تیمارها اختلاف معنیداری نشان نداد (05/0<P). بیشترین میزان بقا مربوط به تیمارهای 3 و 5 درصد فلفل بود و این شاخص در تیمار 1 و شاهد اختلاف معنیداری نداشت (05/0<P). بیشترین تعداد گلبولهای قرمز در تیمار 3 و 5 درصد مشاهده شد (05/0>P). بیشترین درصد هماتوکریت در تیمار 5 درصد فلفل مشاهده شد (05/0>P). بیشترین تعداد گلبولهای سفید در تیمارهای تغذیه شده با فلفل قرمز در مقایسه با شاهد مشاهده شد. بیشترین درصد لنفوسیتها در تیمار 5 درصد مشاهده شد. بیشترین میزان فعالیت لیزوزیم، C3 و IgM در تیمار 5 درصد فلفل مشاهده شد که با سایر تیمارها دارای اختلاف معنیدار بود (05/0>P). همچنین میزان C4 در تیمارهای تغذیه شده با فلفل نسبت به تیمار شاهد افزایش معنیداری داشت (05/0>P). بطورکلی، مکملسازی جیره غذایی تجاری ماهی قزل آلا با 5 درصد پودر فلفل قرمز تند سبب بهبود عملکرد رشد، بهرهوری تغذیه و سیستم ایمنی بچه ماهیان قزل آلا گردید.
قزل آلای رنگین کمان,فلفل قرمز,رشد,شاخصهای خونی,محرک ایمنی
https://isfj.areeo.ac.ir/article_120988.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_120988_80292bc28f183c3f76902b34df9b58f7.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
29
1
2020
04
20
پیشبینی قیمت دو گونه از محصولات شیلات جنوب ایران با تاکید بر روشهای نوین اقتصادسنجی
141
152
FA
محسن
محمدی
سعید
یزدانی
غلامرضا
یاوری
محسن
مهرآرا
10.22092/isfj.2020.120889
شیلات ایران به عنوان یکی از زیربخشهای حوزه کشاورزی و منابع طبیعی، سهم قابل توجهی در اقتصاد کشور دارد. بروز نوسانات شدید قیمتی طی دورههای اخیر، سرمایهگذاری و برنامهریزی را در این بخش با مشکل مواجه نموده است. هدف از انجام این تحقیق، تعیین مناسبترین مدل پیشبینی قیمت محصولات شیلات با استفاده از مدلهای سری زمانی خودرگرسیون میانگین متحرک انباشته، شبکه عصبی مصنوعی با وقفه زمانی و الگوی ترکیبی از دو روش مذکور است. دادههای مورد استفاده در این تحقیق مربوط به قیمت عمده فروشی دو محصول ماهی شیر و ماهی حلوا سیاه از فروردینماه 1380 لغایت شهریورماه 1397 میباشد. بر اساس یافتههای تحقیق، مدل خودرگرسیون میانگین متحرک انباشته در مقایسه با روش شبکه عصبی مصنوعی و روش ترکیبی، عملکرد ضعیفی در پیشبینی قیمت هر دو محصول از خود نشان داد. در کل نیز روش ترکیبی نسبت به دو روش خودرگرسیون میانگین متحرک انباشته و شبکه عصبی مصنوعی عملکرد بهتری در پیشبینی قیمت محصولات داشت. بر همین اساس لازم است تا در بررسی و پیشبینی قیمت این محصولات از روشهای غیر خطی استفاده نمود. همچنین با توجه به بهبود عملکرد پیشبینی مدل ترکیبی با افزایش افق پیشبینی، میتوان از این مدل در برنامهریزیهای بلندمدت استفاده نمود.
پیشبینی قیمت,ماهی شیر,ماهی حلوا سیاه,اقتصاد شیلات
https://isfj.areeo.ac.ir/article_120889.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_120889_2fcc2ebd0d9132f72aa653a2d1d532d3.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
29
1
2020
04
20
تعیین قابلیت هضم ظاهری اجزای متداول مورد استفاده در ساخت خوراک فیلماهی (Huso huso) جوان
153
164
FA
میرمسعود
سجادی
ایوب
یوسفی
میرحامد
سیدحسنی
بهرام
فلاحتکار
bfalahatkar@yahoo.com
10.22092/isfj.2019.120664
قابلیت هضم ماده خشک، پروتئین، چربی و انرژی منابع پودر ماهی (پودر ماهی کیلکا، بچ، جنوب و ترکیبی)، برخی از منابع جانوری (آرد ضایعات مرغ، آرد گوشت و استخوان و آرد خون)، منابع گیاهی با مقدار پروتئین زیاد (آرد گلوتن گندم و ذرت) و منابع گیاهی با مقدار پروتئین کم (آرد گندم، آرد ذرت، آرد کانولا، سویای فرآوری شده و کنجاله سویا) در فیلماهی جوان با میانگین وزن35/23 ± 42/160 گرم مورد بررسی قرار گرفت. جیرههای آزمایشی بر اساس70 درصد محتوای اجزای غذایی جیره پایه و اضافه کردن جزء غذایی آزمایششونده به میزان 30 درصد فرموله شدند. به تمامی جیره ها یک درصد اکسید کروم به عنوان نشانگر غیر مستقیم اضافه شد. ماهیان بهمدت 8 هفته در تانکهای 500 لیتری فایبرگلاس پرورش و دو بار در روز تا حد سیری تغذیه گردیدند. جمعآوری مدفوع نیم تا یک ساعت پس از تغذیه از طریق سیفون مدفوع در کف تانک صورت گرفت. نتایج نشان داد پودر ماهی کیلکا بیشترین قابلیت هضم پروتئین را دارا بود (94 درصد)، اما اختلاف معنیدار آماری در قابلیت هضم پودر ماهی بچ، جنوب و ترکیبی (93 تا 89 درصد) با گلوتن گندم و ذرت (94 تا 89 درصد)، سویای فرآوریشده و کنجاله سویا (87 تا 82 درصد) و آرد ضایعات مرغ (81 درصد) مشاهده نشد (P>0.05). بیشترین قابلیت هضم چربی متعلق به پودر ماهی بچ بود (92 درصد) و بعد از آن پودر ماهی کیلکا (91 درصد)، پودر ماهی جنوب (90 درصد)، پودر ماهی ترکیبی (89 درصد) و آرد ضایعات مرغ (83 درصد) قرار داشتند (P<0.05). مطالعه حاضر نشان داد که منابع گیاهی فرآوری شده قابلیت هضمی همانند آرد ماهی دارند، هرچند که میتوان آرد ضایعات مرغ و کنجاله سویا را به عنوان جایگزین احتمالی آرد ماهی جهت فرمولاسیون جیره اقتصادی فیلماهی در نظر گرفت.
فیلماهی,جیره رفرنس,آرد ماهی,منابع گیاهی,منابع جانوری,قابلیت هضم
https://isfj.areeo.ac.ir/article_120664.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_120664_d50008253b4edbfe894e3f7e24d7beb8.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
29
1
2020
04
20
تاثیر استفاده از آنتن منشعب دافنی پولکس (Daphnia pulex) غنی شده با جیره های مختلف غذایی بر رشد و بقای لارو ماهیان دم شمشیری (Xiphophorus helleri) و گوپی (Poecilia reticulata)
165
168
FA
طیبه
عنایت غلامپور
مجتبی
پولادی
ابراهیم
ستوده
سید علی اکبر
هدایتی
hedayati@gau.ac.ir
10.22092/isfj.2019.119537
موفقیت در مرحله ابتدایی پرورش لاروها موجب رشد سریع تر، سلامت بهتر و افزایش درصد بقای بچه ماهیان در مراحل بعدی پرورش و بعد از رهاسازی میگردد (بابایی و همکاران، 1390؛ چوبیان و همکاران، 1392). از این رو به دست آوردن جیره غذایی مناسب جهت عبور از مرحله تغذیه از کیسه زرده تا تغذیه فعال، افزایش درصد بقاء و بازماندگی ماهیان در مرحله لاروی، قابلیت دسترس بودن آسان و قابل هضم بودن برای بدست آوردن موفقیت در پرورش لارو آبزیان بسیار حائز اهمیت است (چوبیان و همکاران، 1392). میزان اسیدهای چرب ضروری اسید ایکوزا پنتانوئیک (EPA) و اسید دکوزا هگزانوئیک (DHA) در دافنیها کم میباشد، لذا استفاده از تکنیکهایی که بتواند سبب افزایش میزان اسیدهای مذکور در آنها گردد، بسیار مهم و ضروری است. یکی از مسائلی که استفاده از دافنیها را حائز اهمیت میسازد، امکان غنی سازی راحت با موادی نظیر اسیدهای چرب ضروری، اسیدهای آمینه ضروری و ویتامینها است (Girri <em>et al</em>., 2002). هدف از انجام این پژوهش، بررسی تغییرات میزان بقاء و رشد لارو ماهیان آکواریومی دم شمشیری و گوپی تغذیه شده با دافنی پولکس (<em>Daphnia pulex</em>) غنی شده با جلبک اسیلاتوریا آفریکانوم و روغنهای کانولا و ماهی در طی دوره مطالعه بوده است.
لارو ماهیان آکواریومی,دافنی پولکس,جلبک اسیلاتوریا آفریکانوم,روغن ماهی,روغن کانولا
https://isfj.areeo.ac.ir/article_119537.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_119537_305ada5bfc679fb84df06f1ada6f3267.pdf
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
مجله علمی شیلات ایران
1026-1354
2322-5998
29
1
2020
04
20
ارزیابی ریسک خطر فلزات سنگین برای مصرفکنندگان میگوی سفید هندی (Penaeus indicus)
169
174
FA
مهران
لقمانی
سلیم
شریفیان
10.22092/isfj.2020.121215
در مطالعه حاضر برآورد خطر فلزات سنگین مس (Cu)، آهن (Fe)، سرب (Pb)، کادمیوم (Cd)، قلع (Sn)، آرسنیک (As) و جیوه (Hg) در مصرف کنندگان میگوی سفید هندی صید شده از سواحل مختلف چابهار مورد بررسی قرار گرفت. 180 عدد میگو از سواحل کنارک، بریس و گواتر (شهرستان چابهار) در سال 1396 صید گردید. نمونهها در آزمایشگاه خشک، هضم و در ادامه غلظت فلزات با دستگاه جذب اتمی اندازهگیری گردید. برآورد میزان ورود روزانه فلز به بدن مصرف کنندگان و تخمین میزان خطر در مصرف کننده با استفاده از روش ارائه شده توسط سازمان بهداشت جهانی انجام شد. در میان فلزات مختلف، آهن با 72/2 میکروگرم/ گرم بیشترین و جیوه با 01/0 کمترین میزان تجمع را داشت. ترتیب تجمع در بافت خوراکی میگو به صورت Fe، Cu، Sn، As، Pb، Cd و Hg بود. بالاترین میزان ورود روزانه (میکروگرم/ کیلوگرم فرد/ روز) به میزان 531/0 در فلز آهن و کمترین میزان آن برای جیوه 002/0 ثبت گردید. بالاترین تخمین میزان خطر (THQ)، ناشی از فلز آرسنیک و به میزان 20/0 بود، در حالی که کمترین میزان خطر به میزان 0006/0 ناشی از فلز قلع به دست آمد. میزان تخمین میزان خطر برای تمامی فلزات و هم چنین مجموع میزان خطر (TTHQ) از 1 کمتر بود. نتایج نشان داد که در حال حاضر مصرفکنندگان میگوی سفید هندی با میزان مصرف محاسبه شده در معرض هیچ گونه خطر ناشی از تجمع فلزات مس، آهن، سرب، کادمیوم، قلع، آرسنیک و جیوه در میگو نمیباشند.
فلزات سنگین,ارزیابی خطر,مصرفکننده,میگوی سفید هندی
https://isfj.areeo.ac.ir/article_121215.html
https://isfj.areeo.ac.ir/article_121215_d6ed78fb2c9e958c7878948c7c9189bb.pdf