2024-03-29T05:28:17Z
https://isfj.areeo.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=11948
Iranian Scientific Fisheries Journal
1026-1354
1026-1354
1397
27
1
بررسی قدرت بیهوشی و آسیبهای بافتی اسانس نعناع فلفلی (Mentha piperita) در ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio)
مرضیه
رخشانی
جواد
میردار هریجانی
احمد
قرائی
هدف از این مطالعه بررسی اثر بیهوش کنندگیو آسیبهای بافتی اسانس نعناع فلفلی در ماهی کپور معمولی است. تعداد 70 عدد ماهی کپور معمولی با میانگین وزن و طول کل به ترتیب 54/1±52/8 گرم و 16/1±47/8 سانتی متر در غلظتهای مختلف اسانس نعناع فلفلی شامل 200، 250، 300، 350، 400، 450 و ppm 500 به شیوه حمام بیهوش شدند. میانگین دما، pH و سختی آب مورد استفاده در طی دوره آزمایش به ترتیب برابر C°2±22، 7 و 981 میلی گرم بر لیتر ثبت شد. پس از تیمار ماهیان، زمانهای رسیدن به مراحل مختلف بیهوشی، از دسترفتن تعادل، بیهوشی سبک، بازگشت تعادل و احیا کامل در گروههای مختلف اندازهگیری شد. سپس به منظور تعیین تاثیرات احتمالی اسانس نعناع فلفلی از غلظت های 200، 300، 400 و ppm 500 در زمانهای صفر و 24 ساعت، اقدام به نمونهبرداری بافتی از اندامهای کبد، کلیه و آبشش ماهیان شد و بعد از تهیه مقاطع میکروسکوپی و رنگآمیزی آنها، با میکروسکوپ نوری مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بیشترین و کمترین زمان رسیدن به بیهوشی کامل در تیمار های 200 و ppm 500 و به ترتیب پس از 11±5/100 و 16±73 ثانیه بود. کمترین زمان احیاء مربوط به تیمار ppm 200 و به مدت 4/8±300 ثانیه ثبت شد. همچنین مشخص شد که با افزایش غلظت ماده بیهوش کننده، زمان القا بیهوشی سریعتر و زمان بازگشت از بیهوشی افزایش مییابد. از طرفی آسیب شناسی بافتی نیز نشان داد که غلظت بهینه ppm 200 فاقد تأثیرات جانبی است و میتوان از این غلظت بدون نگرانی از آسیبهای احتمالی به عنوان یک ماده بیهوش کننده بی خطر استفاده نمود.
Peppermint essential oil
Anesthesia
common carp
Histopathological effects
2018
04
21
1
10
https://isfj.areeo.ac.ir/article_116274_a4192444c98f91260ac399c6896cd5d6.pdf
Iranian Scientific Fisheries Journal
1026-1354
1026-1354
1397
27
1
بررسی انتخاب پذیری طولی ماهی سرخو معمولی (Lutjanus johni Bloch, 1792) براساس رابطه طول-دور بدن در تورهای گوشگیر آبهای ساحلی بندرعباس
نجمه
حقیقت جو
سعید
گرگین
سید عباس
حسینی
منوچهر
بابانژاد
چکیده گونه سرخو معمولی (Lutjanus johni Bloch, 1792) از مهمترین گونههای تجاری در خلیج فارس و دریای عمان به شمار میآید. این گونه در استان هرمزگان غالبا بوسیله تورهای گوشگیر صید میشود. در این تحقیق از تور گوشگیری با اندازه چشمه در حالت کشیده (گره تا گره مقابل) cm 17 جهت بررسی انتخابپذیری تور با استفاده از روابط طول–دور بدن در آبهای ساحلی بندرعباس مورد بررسی قرار گرفت. عملیات نمونهبرداری در ماههای اردیبهشت و تیر 1395 انجام گرفته و در طی 210 بار تورریزی 1107 نمونه ماهی بدست آمد. وزن، طول استاندارد و محیط 4 نقطه از بدن (محل قرار گیری چشم، سرپوش آبششی، ابتدای باله پشتی و بیشترین ارتفاع بدن) نمونهها اندازه گیری شد. با توجه به دادههای حاصل، رگرسیونهای طول-وزن و طول-دور بدن و منحنی انتخاب پذیری تور رسم گردید. نتایج نشان داد، طول بدن با افزایش وزن و اندازه محیط دور بدن افزایش مییابد. با توجه به محیط بدن در دو نقطه دور برانش و بیشترین ارتفاع بدن، محدوده انتخاب پذیری تورهای گوشگیر مورد بررسی بین 62 تا 76 سانتی متر تعیین گردید که بر اساس آن طول بهینه صید نیز 69 سانتی متر تعیین شد. در نهایت با توجه به بالاتر بودن مقدار طول بهینه صید از اولین طول بلوغ جنسی 50Lm تعیین شده برای گونه سرخو معمولی، میتوان چنین نتیجه گرفت که تور گوشگیر با اندازه چشمه 17 سانتیمتر مناسب صید این گونه میباشد.
LUTJANUS JOHNI
Gillnet
length–girth relationships
Persian Gulf
2018
04
21
11
18
https://isfj.areeo.ac.ir/article_116310_cd85e6836d5183221cf0b66361e6c0b0.pdf
Iranian Scientific Fisheries Journal
1026-1354
1026-1354
1397
27
1
تاثیر پودر کرم خاکی Eisenia fetida) ) و سیر (Allium sativum) خوراکی بر فراسنجههای خونی قزلآلای رنگینکمان (Oncorhynchus mykiss)
بهزاد
رزاقی
سکینه
یگانه
عبدالصمد
کرامت امیرکلایی
خسرو
جانی خلیلی
با توسعه آبزیپروری، یافتن جایگزین برای پودر ماهی بدون تاثیر منفی در عملکرد ماهی از اهمیت خاصی برخوردار است. در این تحقیق، اثر سطوح مختلف جایگزینی پودر کرم خاکی Eisenia fetida)) همراه با پودر سیر (Allium sativum) بر فراسنجههای خونی و سرمی بچهماهیان انگشتقد قزلآلای رنگینکمان (Oncorhynchus mykiss) مورد بررسی قرار گرفتند. سطوح مختلف جایگزینی پودر کرم خاکی با پودر ماهی شامل صفر، 25، 50 و 75 درصد با یا بدون 5/2 درصد پودر سیر در جیره در نظر گرفته شدند. ماهیان با میانگین وزن 27/0±30 گرم در قالب طرح کاملا تصادفی با 8 تیمار و سه تکرار در شرایط یکسان به مدت 56 روز پرورش داده شدند. در پایان دوره پرورش، نتایج بررسی فراسنجههای خونی و سرمی نشان داد که بالاترین میزان هموگلوبین در تیمار 25 درصد جایگزینی به همراه سیر، بالاترین میزان هماتوکریت در تیمارهای حاوی 25 درصد پودر کرم خاکی با و بدون سیر و کمترین میزان گلبول قرمز خون در تیمارهای 50 درصد پودر کرم خاکی بدون سیر و 75 درصد جایگزینی پودر کرم خاکی با و بدون سیر و بالاترین میزان گلبول سفید در تیمار 75 درصد جایگزینی پودر کرم خاکی بدون سیر مشاهده شد. MCV، MCH و MCHC در تیمار بدون کرم خاکی به همراه سیر به طور معنیداری بیش از سایر تیمارها بجز تیمار شاهد بود (05/0>P). بالاترین میزان پروتئین تام در تیمار بدون جایگزینی به همراه سیر و 25 درصد با و بدون سیر، کمترین میزان گلوکز و تریگلیسرید در تیمار 25 درصد جایگزینی به همراه سیر و کمترین میزان کلسترول در تیمار 75 درصد جایگزینی با و بدون سیر مشاهده شد. نتایج نشان داد که درصدهای مختلف جایگزینی پودر کرم خاکی با و یا بدون پودر سیر موجب بهبود میزان گلبول سفید، تریگلیسرید، گلوکز و کلسترول نسبت به تیمار شاهد شد. اثرات استفاده از مکمل پودر سیر همراه با پودر کرم خاکی بر تمام فراسنجههای سرمی معنیدار بود (05/0>P). در مجموع مشخص شد که کمترین تغییرات فراسنجههای خونی و سرمی در سطح 25 درصد جایگزینی پودر کرم خاکی مشاهده شد و استفاده از مکمل پودر سیر توانست اثر منفی جایگزینی 50 درصد پودر کرم خاکی را بر برخی از فراسنجهها بهبود بخشد.
Rainbow trout (Oncorhynchus mykiss)
earthworm meal (Eisenia fetida)
blood and serum parameters
garlic
2018
04
21
13
26
https://isfj.areeo.ac.ir/article_116319_87758b900b78ba808a18d7ccf394d660.pdf
Iranian Scientific Fisheries Journal
1026-1354
1026-1354
1397
27
1
ارزیابی تجویز جیرهای Lactobacillus plantarum KC426951پوششدار شده بر رشد، درصد ماندگاری، شاخصهای خون، سرم و فلور باکتریایی روده قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss)
حمیده
کردی
علیرضا
ولی پور
محمود
حافظیه
علیرضا
شناور ماسوله
سوده
کردی
در این تحقیق اثر Lactobacillus plantarum KC426951پوششدار شده بر رشد، درصد ماندگاری، شاخصهای خون، سرم و فلور باکتریایی روده قزل آلای رنگین کمان مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور تعداد 90 ماهی با میانگین وزنی 35/0±94/12 گرم با جیرههای غذایی حاوی باکتری پوششدار شده لاکتوباسیلوس پلانتاروم شامل تیمار 1 (CFU/g 107)، تیمار 2 (CFU/g 108) و شاهد (جیره فاقد باکتری ((T0) به مدت هشت هفته تغذیه شدند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد، تیمارهایی که CFU/g 107 باکتری دریافت کرده بودند به طور معنیداری نسبت به تیمار شاهد بیشترین افزایش وزن، درصد افزایش وزن بدن، ضریب رشد ویژه و کمترین ضریب تبدیل غذایی را دارا بودند (05/0˂P). اما درصد ماندگاری در بین تیمارهای مختلف اختلاف معنیداری نداشت (05/0˃P). در بررسی فاکتورهای خونی، تعداد گلبولهای سفید در تیمارهای حاوی باکتری به طور معنیداری بالاتر از تیمار شاهد بود. در تیمار 1، درصد نوتروفیل کمتر و درصد لنفوسیت بیشتر از دو تیمار دیگر بود (05/0˂P) درصد مونوسیت نیز در تیمار 2 به طور معنیداری بالاتر از تیمار 1 بود (05/0˂P). میزان گلوگز، تری گلیسرید، کلسترول،LDL ، AST و ALP به طور معنیداری در تیمار 1 بیشتر از دو تیمار دیگر و میزان پروتئین کل در این تیمار به طور معنیداری بالاتر از تیمار 2 بود (05/0˂P). اما اختلاف معنیداری در سایر عوامل خونی در بین تیمارها مشاهده نشد (05/0˃P). با توجه به نتایج، تعداد باکتریهای اسید لاکتیک در تیمارهای حاوی باکتری (1 و 2) به طور معنی داری بیشتر از تیمار شاهد و شمارش کلی باکتری در تیمار 1 بطور معنی داری بالاتر از دو تیمار دیگر بود (05/0˂P). بنابراین افزودن CFU/g 107 باکتری پوششدار لاکتوباسیلوس پلانتاروم به جیره ماهی قزل آلای رنگین کمان میتواند اثرات مثبتی بر فاکتورهای رشد و سلامت این ماهی داشته باشد.
Encapsulated Lactobacillus plantarum KC426951
growth indices
Blood factors
Gut bacterial flora
Rainbow trout
2018
04
21
27
38
https://isfj.areeo.ac.ir/article_116375_af8608133fb8bb45f281069265acc0d4.pdf
Iranian Scientific Fisheries Journal
1026-1354
1026-1354
1397
27
1
تاثیر آرتمیا فرانسیسکانا (Artemia franciscana) غنی شده با روغن ماهی و روغن سویا همراه با ویتامین E بر ساختار زوائد پیلوریک در لارو تاسماهی ایرانی (Acipenser persicus)
فاطمه
خدابنده
کوروش
سروی مغانلو
صابر
خدابنده
در این پژوهش تاثیر غنی سازی آرتمیا فرانسیسکانا (Artemia franciscana) با روغن ماهی و سویا همراه با ویتامینE بر ساختار زوائد پیلوریک در لارو تاسماهی ایرانی (Acipenser persicus) بررسی شد. بدین منظور 1500 قطعه لارو با میانگین وزنی 2±51میلیگرم به طور تصادفیدر 15 مخزن توزیع گردیدند. سپس لاروها در قالب 5 تیمار آزمایشی با آرتمیای غنی نشده (گروه شاهد)، آرتمیای غنی شده با روغن سویا و 15 درصد ویتامین E، آرتمیای غنی شده با روغن سویا و 30 درصد ویتامین E، آرتمیای غنی شده با روغن ماهی و 15 درصد ویتامین E ییو آرتمیای غنی شده با روغن ماهی و 30 درصد ویتامین E به مدت 17 روز تغذیه شدند. در انتهای آزمایش از هر تیمار 15 قطعه لارو جهت بررسیهای بافت شناسی در محلول بوئن تثبیت شدند. نتایج تجزیه و تحلیل آماری بافتشناسی کل دوره نشان داد، روغن ماهی و روغن سویا به عنوان عامل اصلی و موثر بر شاخص مساحت لایه پوششی زوائد پیلوریک بوده و غنیسازی آرتمیا با روغن ماهی و سویا موجب افزایش معنیدار (05⁄0P<) این شاخص نسبت به گروه شاهد گردید و تاثیر روغن ماهی بر مساحت لایه پوششی حدود دو برابر روغن سویا بود. ویتامین Eعامل اصلی و موثر بر شاخص تعداد انتروسیتهای زوائد پیلوریک بود، به طوری که افزایش ویتامین E موجب کاهش معنیدار (05⁄0P<) تعداد انتروسیتها نسبت به گروه شاهد شد و در بالاترین مقادیر ویتامینE کمترین تعداد انتروسیتها مشاهده شد. در مجموع میتوان نتیجهگیری کرد که غنیسازی آرتمیا با روغن ماهی با توجه به مقادیر ویتامین Eمورد استفاده میتواند بر انتروسیتهای زوائد پیلوریک تاثیر مثبت داشته و باعث بهبود تنظیم یونی در لارو تاسماهی ایرانی شود.
Artemia
Oil
Vitamin E
PYLORIC CAECA
Persian sturgeon
2018
04
21
39
51
https://isfj.areeo.ac.ir/article_116386_49d7d63cbc777b5dca5780941db3540e.pdf
Iranian Scientific Fisheries Journal
1026-1354
1026-1354
1397
27
1
بررسی فعالیت ضد باکتریایی ساپونین استخراجشده از خیار دریایی گونه (Stichopus hermanni) جمع آوری شده از خلیج فارس
زهرا
سالاری
ایمان
سوری نژاد
ملیکا
ناظمی
مرتضی
یوسف زادی
خیارهای دریایی تولید کننده انواع مختلفی از ترکیبات طبیعی زیست فعال به ویژه متابولیتهای ثانویه از جمله ساپونین می باشند. هدف از مطالعه حاضر بررسی فعالیت ضد باکتریایی ساپونین استخراج شده از خیار دریایی گونه (Stichopus hermanni)جمع آوری شده از خلیج فارس در برابر برخی باکتریهای گرم مثبت و منفی بود. ابتدا عصارهگیری با اتانول70% انجام شد و به منظور جداسازی ساپونین، عصاره اتانولی تغلیظ شده بر روی ستون کروماتوگرافی با سیستم های حلالی مختلف شستشو داده شد. ساپونین با کروماتوگرافی لایه نازک (TLC و HPTLC) شناسایی شد و با استفاده از روش رقت لوله ای حداقل غلظت مهارکنندگی (MIC) و حداقل غلظت کشندگی (MBC) ساپونین تعیین گردید. دو دسته ساپونین استروئیدی و گلیکوزیدی در فرکشنهای استخراجشده با کروماتوگرافی لایهنازک بترتیب با Rf برابر با 9/0 و 05/0 شناسایی شد. تشخیص نمونهای از ترکیب ساپونین استخراجشده توسط دستگاه کروماتوگرافی لایهنازک با کارایی بالا نیز بیانگر تایید حضور ساپونین در خیار دریایی با توجه به Rf بدست آمده بود. از نظر میزان MIC، باکتری گرم منفی Pseudomonas aeroginosa دارای بیشترین مقاومت نسبت به ساپونین استروئیدی و ساپونین گلیکوزیدی-استروئیدی بترتیب با MICبرابر با 500 و 400 میکروگرم بر میلی لیتر بود. ساپونین های استروئیدی و گلیکوزیدی-استروئیدی بر باکتری گرم منفی Pseudomonas aeroginosa هیچ فعالیت باکتریوسیدی نشان ندادند و در بین باکتریهای گرم مثبت نیز بیشترین اثر کشندگی میزان مربوط به ساپونین گلیکوزیدی-استروئیدی در Staphylococcus aureus با MBC برابر با 500 میکروگرم بر میلی لیتر بود. بالاتر بودن MIC در باکتری های گرم منفی مورد آزمایش، تاییدکننده خاصیت ضد باکتریایی کمتر ساپونین استروئیدی و گلیکوزیدی استخراج شده خیار دریایی Stichopus hermanni در این باکتری ها نسبت به انواع گرم مثبت می باشد.
Sea cucumber Stichopus hermanni
Steroidal Saponin
Minimum Inhibitory Concentration
Gram- negative bacteria
2018
04
21
53
63
https://isfj.areeo.ac.ir/article_116406_951d7dbcb3d87fc15a5c69e7055c1ed4.pdf
Iranian Scientific Fisheries Journal
1026-1354
1026-1354
1397
27
1
بررسی تاثیرغلظت های مختلف سدیم نیترات و سدیم بی کربنات بر میزان رشد و چربی کل ریز جلبک
فرزانه
مهرابی
سید علی
جعفرپور
قربانعلی
نعمت زاده
منابع کربن و نیتروژن از عوامل ضروری برای رشد ریز جلبکها محسوب میشود، در این مطالعه اثر سدیم نیترات (NaNO3) و سدیم بیکربنات (NaHCO3) بر رشد ریز جلبک N. oleoabundanدر محیط کشت BBM موردبررسی قرار گرفت. بدین منظور از محلول NaNO3 با غلظت های (0، 5/0، 1، 5/2، 5، 10) گرم بر لیتر و محلول NaHCO3 با غلظت های (0، 25/0، 5/0، 75/0، 1، 25/1) گرم بر لیتر در محیط BBM طی مدت زمان21 روز استفاده گردید. نتایج حاصله نشان داد که در غلظت 10حاوی میلی مولار ازت بیشترین تعداد 106×(577/0 ± 66 /84) سلول در میلی لیتر و در صورت عدم وجود ازت هیچ افزایشی در تعداد سلولها مشاهده نشد. از طرفی با افزایش میزان غلظت ازت میزان چربی کل کاهش یافت و بیشترین میزان چربی کل در شرایط نبود ازت 27/0± 32/1 گرم در لیتر ثبت شد (05/0 p <). از طرفی افزودن 25/1 گرم بر لیتر سدیم بیکربنات در محیط رشد ریز جلبک بیشترین تعداد سلولی 106×(00/1 ±96) سلول در میلی لیتر و در صورت عدم وجود سدیم بیکربنات کمترین تعداد سلولها 106×(0/0 ± 2) مشاهده شد. همچنین با افزایش میزان NaHCO3 در میزان چربی کل کاهش مشاهده شد و بیشترین میزان چربی کل 144/0± 3/0 گرم در لیتر در شرایط 25/0گرم بر لیتر NaHCO3 مشاهده گردید (05/0 p <). نظر به اثرات مثبت بیکربنات سدیم نسبت به سدیم نیترات بر رشد ریز جلبک N. oleoabundans در محیط کشت BBM که یک محیط کشت عمومی و ارزانقیمت میباشد، برای تولید انبوه ریز جلبک N. oleoabundansتوصیه میگردد.
N. oleoabudnans microalgae
biomass
sodium nitrate
sodium bicarbonate
BBM
2018
04
21
65
73
https://isfj.areeo.ac.ir/article_116407_65c736a26e24ff93b0a93895b61fea0d.pdf
Iranian Scientific Fisheries Journal
1026-1354
1026-1354
1397
27
1
کاربرد انگشت نگاری عنصری در تفکیک جمعیتی و پایش زیستی ماهی سفید (Rutilus kutum) در جنوب دریای خزر
نیما
پورنگ
فرخ
پرافکنده حقیقی
حمیدرضا
معظمی
داوود
آقاعلی گل
پرگل
قوام مصطفوی
مینو
محمودیان
در این تحقیق به منظور بررسی قابلیت استفاده از پنج بافت سخت (اتولیت، فلس، شعاع سخت باله، عدسی چشم و مهره های پشتی) ماهی سفید (Rutilus kutum) برای تفکیک جمعیت های مختلف این گونه و ارزیابی قابلیت پایش زیستی در حوزه جنوبی دریای خزر از طریق سنجش تغییرات میزان تجمع زیستی عناصر تعداد 60 نمونه ماهی سفید از سه ایستگاه نمونه برداری در حوزه جنوبی دریای خزر (ایستگاههای 1، 2 و 3 به ترتیب در مجاورت مصب رودخانه های سفید رود، تجن و گرگانرود) گردآوری شد. همچنین در این پژوهش امکان استفاده از هر یک از پنج بافت مزبور به منظور استفاده به عنوان آرشیو زیستی عناصر و از سوی دیگر، تجمع عناصر در بافت های ماکول و مخاطرات احتمالی ناشی از مصرف آنها بررسی گردید. نمونه برداری ها در طی خرداد 1395 توسط تورهای پره ساحلی انجام شد. در مجموع میزان تجمع 13 عنصر اصلی و فرعی در نمونه ها (پنج بافت سخت مذکور و دو بافت عضله و کبد) توسط روش های پیکسی و میکرو پیکسی بررسی شد. کمترین میزان تشابه بین بافت ها در مورد عدسی چشم (از نظر تجمع عناصر P، S و Zn) و کبد (از دیدگاه تجمع عناصر Cl، Fe و K) قابل تشخیص بود. هیچگونه همبستگی معنی داری بین عناصر و خصوصیات بیومتریک مشاهده نگردید. به نظر می رسد که تمام بافت های سخت، به جز عدسی چشم، ممکن است جایگزین های بالقوه ای برای پایش زیستی عناصر Ca، Cl، Fe، K و S باشند. با توجه به نتایج مربوط به تجمع Sr در اتولیت، می توان استنتاج نمود که نمونه هایی که از ایستگاه های 2 و 3 گردآوری شده اند، احتمالا متعلق به یک جمعیت می باشند. استنتاج مشابهی نیز بر مبنای نتایج حاصل از تجمع K در فلس حاصل گردید. فلس ها ممکن است قابلیت استفاده به عنوان ساختار جایگزین اتولیت برای تفکیک جمعیت های R. kutum را داشته باشند. از میان ده عنصری که با بکارگیری روش پیکسی در بافت ماکول (عضله) قابل اندازه گیری بودند، تنها در مورد چهار عنصر Zn، Cu، Fe و Mn آستانه های مجاز در برخی استانداردهای بین المللی تعریف شده است که میانگین مقادیر اندازه گیری شده در این تحقیق در تمامی موارد در مقایسه با استانداردهای مزبور بسیار کمتر بود.
Caspian Sea
KUTUM
Population discrimination
Biomonitoring
PIXE
2018
04
21
75
91
https://isfj.areeo.ac.ir/article_116421_dc72f792120068bd28cc330ccfb13d84.pdf
Iranian Scientific Fisheries Journal
1026-1354
1026-1354
1397
27
1
تغییر ساختار زئوپلانکتون ها و افزایش فراوانی ژله فیش ها در منطقه ساحلی بوشهر– دلوار
محسن
نوری نژاد
سهیلا
امیدی
غلامحسین
دلیرپور
جمشید
محمدنژاد
هوشنگ
انصاری
به منظور بررسی تغییرات حاصل از توسعه و تغییرات آب و هوایی بر جوامع زیستی، تراکم و ترکیب گروه های مختلف زئوپلانکتونی، منطقه حد فاصل بندر بوشهر تا بندر دلوار مورد بررسی قرار گرفت. این تحقیق به صورت فصلی از تابستان 1394 تا بهار 1395 در اعماق کمتر از 10 متر جفره، جلالی، دستک، سرتل، هلیله، بندرگاه، نیروگاه، بوشهر، پیازی و دلوار به کمک تورپلانکتون گیری با چشمه 100 میکرون انجام شد. در مجموع 40 گروه پلانکتونی متعلق به 8 شاخه جانوری شناسایی گردید. سخت پوستان با میانگین سالانه فراوانی حدود 66/37 درصد از کل نمونه ها، غالب ترین گروه زئوپلانکتون ها را تشکیل می دادند. ژله فیش ها شامل گروه های پلانکتونی، مرجانیان، شانه داران و سالپ ها مقدار 11/16 درصد از تعداد کل نمونه ها را شامل می شدند که در مقایسه با مقادیر ثبت شده قبلی گویای افزایش معنی داری در سطح منطقه طی 4 دهه اخیر می باشد. میانگین سالانه میزان تراکم 69/5512±5/10577 عدد در متر مکعب و شاخص تنوع گونه ای شانون- وینر زئوپلانکتون 218/0±44/2 برآورد گردید. بیشترین میزان تراکم در ایستگاه های سرتل با میانگین 13874±21250 عدد در متر مکعب و کمترین آن در ایستگاه دلوار با میانگین 3075±4388 عدد در متر مکعب بود. همچنین بیشترین و کمترین میزان تراکم و تنوع گونه ای به ترتیب در فصل های تابستان و زمستان ثبت گردید. میزان ضریب همبستگی بین نوسانات دما با میانگین شاخصهای زیستی تراکم و تنوع گونه ای شانون-وینر به ترتیب 665/0(34/0P<) و 91/0(09/0P<) محاسبه شد. مقایسه یافته های این تحقیق با یافته های قبلی، گویای آن است که ساختار جوامع زئوپلانکتونی خلیج فارس بخصوص در آب های ساحلی بوشهر تا دلوار، تحت تاثیر فشارهای مختلف طبیعی و انسانی از جمله افزایش دما و مواد مغذی تغییرات محسوسی شامل افزایش تراکم، کاهش تنوع و تغییر ترکیب گونه ای داشته است.
zooplankton
Density
species diversity
Jellyfish
bushehr
Persian Gulf
2018
04
21
99
106
https://isfj.areeo.ac.ir/article_116427_6e4e93c9481ae13bb1448d7bb6f3f039.pdf
Iranian Scientific Fisheries Journal
1026-1354
1026-1354
1397
27
1
آنتوژنی فعالیت آنزیمهای پروتئولیتیک (پپسین، تریپسین و کیمو تریپسین) ماهی ازون برون (Acipenser stellatus) از زمان تخمگشایی تا روز 50 پس از تخمگشایی
ندا
قاسمی
فرزانه
نوری
احمد
ایمانی
رسول
شهروز
مطالعه حاضر به آنتوژنی فعالیت آنزیمهای پروتئولیتیک (پپسین، تریپسین و کیمو تریپسین) ماهی ازون برون میپردازد. نمونههایی از لارو ماهی ازون برون بصورت تصادفی از زمان تخمگشایی تا 50 روزگی جهت سنجش فعالیت آنزیمهای پپسین، تریپسین و کیموتریپسین تهیه شد. در لاروهای یک روزه ماهی ازون برون فعالیت پپسینی سنجش شد و فعالیت این آنزیم از روز هشتم پس از تفریخ بویژه همزمان با انتقال از تغذیه درونی به بیرونی یک افزایش ناگهانی داشت (05/0>p ). میزان فعالیت تریپسین یک روز پس از تخمگشایی U.mg protein-1 04/0 بوده و در روز هشتم پس از تخمگشایی به حداکثر رسید (05/0>p) و از روز دهم تا پنجاهم پس از تفریخ فعالیت کاهشی داشت. در کل روند فعالیت تریپسین کاهشی بود (05/0>p). بیشترین میزان فعالیت آنزیم کیموتریپسین در یک روز پس از تخمگشایی تعیین گردید (U.mg protein-1 03/0، 05/0>p). بعد از آن روند کاهشی داشت. به این معنا که در روزهای 15 و 31 پس از تخمگشایی کمی افزایش یافت و مجدد به روند کاهشی خود تا روز پنجاهم ادامه داد (05/0>p). همبستگی پیرسون نشان داد که ارتباط میان میزان فعالیت آنزیمهای تریپسین و کیموتریپسین مثبت بود، اما این همبستگی میان آنزیمهای فوق و پپسین منفی بود (05/0>p). این یافته نمایانگر افزایش غالبیت پروتئاز اسیدی در گوارش پروتئین نسبت به انواع قلیایی طی بلوغ دستگاه گوارش ماهی ازون برون میباشد. نتیجه آن که توسعه معده در گونههای ماهی دارای معده فعال به مفهوم شروع هضم اسیدی، پیشیگرفتن گوارش خارج سلولی و کارآمدتر شدن استفاده از منابع پروتئین موجود در رژیم/جیرههای غذایی میباشد.
Digestive tract
Stellate larvae
PROTEOLYTIC ENZYMES
Sturgeons
ACIPENSER STELLATUS
2018
04
21
107
118
https://isfj.areeo.ac.ir/article_116452_1742793dc7f3afc11f57621024b2eae5.pdf
Iranian Scientific Fisheries Journal
1026-1354
1026-1354
1397
27
1
ارزیابی غلظت فلزات سنگین در عضله کپور معمولی (Cyprinus carpio L., 178) در سواحل جنوبی دریای خزر و خطر بالقوه برای سلامتی انسان
عیسی
سلگی
حسین
علی پور
فرشید
مجنونی
در این تحقیق، غلظت کادمیوم، سرب، مس، منگنز و کبالت در عضله کپور معمولی (Cyprinus carpio) (تعداد 39 قطعه، میانگین وزنی 28/476 گرم و میانگین طول کل51/37 سانتیمتر) در خرداد 1395 از جنوب دریاچه خزر جمعآوری و مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. تعیین غلظت فلزات سنگین در بافت عضله با استفاده از دستگاه جذب اتمی به روش کوره گرافیتی انجام شد. غلظت فلزات موجود در بافت عضله برای کادمیوم: 10/0-56/1، سرب:10/0-23/1، مس: 88/0-23/8، منگنز: 34/0-05/1 و کبالت: 56/0-43/1 میلیگرم بر کیلوگرم وزن تَر متغیر بود. نتایج نشان داد که غلظت کادمیوم، سرب، مس، منگنز و کبالت در عضله کپور معمولی پایینتر از محدوده پیشنهادی WHO بود. خطر سلامت انسان از طریق مصرف رژیم غذایی ماهی بهوسیله پتانسیل خطر (THQ) ارزیابی شد. مقادیر THQ پنج فلز (کادمیوم، سرب، مس، منگنز و کبالت) برای کپور معمولی پایینتر از 1 بود. غلظت فلزات در بخشهای خوراکی ماهی برای استفاده انسان مطابق با جذب موقت هفتگی قابلتحمل (PTWI) و جذب موقت روزانه قابلتحمل (PTDI) مورد ارزیابی قرار گرفت. در این مطالعه، غلظتهای کادمیوم، سرب، مس، منگنز و کبالت در عضله کپور معمولی پایینتر از حداکثر حد مجاز WHO بود.
Heavy metals
Cyprinus carpio
Target hazard quotients
Estimation of Daily Intake
2018
04
21
119
129
https://isfj.areeo.ac.ir/article_116453_50a9632240b07b4798f94593f3079454.pdf
Iranian Scientific Fisheries Journal
1026-1354
1026-1354
1397
27
1
بررسی وجود مالاشیت گرین در گوشت ماهیان پرورشی، قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) و ماهی کپور (Cyprinus carpio)در مناطق شمال، جنوب، هراز و شهرکرد
فرزانه السادات
متفقی
ایرج
جوادی
سید کمال الدین
علامه
مالاشیت گرین(MG) ضدعفونی کننده قوی جهت درمان حملات قارچی در ماهیان است و برای انسان بسیار خطرناک می باشد. در مطالعه حاضر، کیفیت گوشت ماهی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss)و کپور (Cyprinus carpio)از نظر حضور و یا عدم حضور مالاشیت گرین در آن مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 8 تیمار با میانگین وزنkg 5/0 و1، مورد آزمایش قرار گرفتند که هر تیمار شامل 4 بار تکرار و هر تکرار شامل 5 نمونه ماهی بوده است. ماهی قزل آلای رنگین کمان از 2 منطقه هراز و شهرکرد و ماهی کپور از 2 مطقه شمال و جنوب تهیه شدند. نمونه ها از زیر باله پشتی جدا و میزان MG در گوشت ماهیها با روش ELISA اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که میزان MG در گوشت ماهی قزل آلای رنگین کمان منطقه هراز، با وزن kg 5/0 برابر mg/kg 391/0– 139/0 و وزن kg 1، mg/kg 477/0-367/0 می باشد. میزان MG درگوشت ماهی قزل آلای رنگین کمان منطقه شهرکرد، با وزن kg 5/0 برابر mg/kg 680 /0-468/0 و در وزن kg 1 ، mg/kg 529/0-281/0 اندازه گیری گردید. میزان MG در گوشت ماهی کپور منطقه شمال، با وزن kg 5/0 برابر mg/kg 338/0 - 330/0 و در وزن kg 1 ، mg/kg 484/0 - 329/0 بدست آمد. میزان MG درگوشت ماهی کپور منطقه جنوب وزن kg 5/0 برابر mg/kg 414/0 - 318/0 و در وزن kg 1 ، mg/kg 334/0 - 298/0 اندازه گیری گردید. داده ها با استفاده از نرم افرار آماری SAS تجزیه و تحلیل گردید و نشان داد که تفاوت معنی داری بین میزان MG در ماهی قزل آلای در اوزان kg 5/0 و 1 هر منطقه وجود ندارد، ولی ماهی kg 5/0 هراز با ماهی kg 5/0شهرکرد تفاوت معنی داری نشان دادند)05/0>p (و تفاوت معنی داری در میزان MG موجود در گوشت ماهی kg 1 دو منطقه هراز و شهرکرد مشاهده نشد)05/0<(p ، همچنین میزان MG در ماهیان کپور در وزن های 5/0و 1 کیلوگرمی در هر دو منطقه شمال و جنوب تفاوت معنی داری ندارند)05/0<(p
Malachite green
Rainbow trout
2018
04
21
131
137
https://isfj.areeo.ac.ir/article_116454_ee109cde2881ba64bdc5108fc556c256.pdf
Iranian Scientific Fisheries Journal
1026-1354
1026-1354
1397
27
1
بررسی بافت شناسی مجرا و ضمائم گوارشی ماهیان بالغ شاه کولی (Alburnus chalcoides)، ماهی کلمه (Rutilus rutilus caspicus) و ماهی حوض (Carassius auratus auratus)
مسرور
ذاکری نسب
شهلا
جمیلی
شعید
توتونچی مشهور
زهرا
خوشنود
شاه کولی(Alburnus chalcoides)، ماهی کلمه (Rutilus rutilus caspicus) و ماهی حوض (Carassius auratus auratus) از خانواده کپور ماهیان هستند. هدف از این تحقیق بررسی دستگاه گوارش ماهیان مذکور می باشد. بعد از تهیه نمونه ها، مجرا و ضمائم گوارشی ماهی ها خارج گردید و برای بررسی های هیستولوژی از رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین (H&E) استفاده شد. سن این ماهیان بین 2 تا 3 سال بود. لوله گوارش هر سه ماهی شامل مری و روده بوده و ضمایم گوارشی از جمله کبد و هپاتوپانکراس در اطراف روده دیده شد. مری در این ماهیان از لحاظ طولی نسبتا کوتاه بوده و دارای چین خوردگی های کوتاه تری نسبت به روده است. چین خوردگی ها در ماهی کلمه نسبتا بلند و نوک تیز بوده اما در ماهی شاه کولی و حوض انتهای گرد دارد. روده چین خوردگی های مخاطی نسبتا بلند داشته که در بخش قدامی تعدادشان بیشتر است؛ ولی در هر گونه، تفاوتهای جزئی نیز مشاهده می شود. سلولهای گابلت، در مری و روده این ماهیان پراکنده است که در بخش خلفی روده دارای تعداد زیادتری است. کبد و هپاتوپانکراس به صورت در هم فشرده و در برخی نقاط مجزا، دیده می شود. دستگاه گوارش این سه گونه شباهت های زیادی داشته اما دارای تفاوتهای خاص مربوط به گونه نیز می باشد.
Histological
Alburnus chalcoides
Rutilus rutilus caspicus
Carassius auratus auratus
2018
04
21
139
148
https://isfj.areeo.ac.ir/article_116495_a0a80fe345e2d25b65ea0e012afd2d7d.pdf
Iranian Scientific Fisheries Journal
1026-1354
1026-1354
1397
27
1
تاثیر سرخ کردن فیله هامور معمولی (Epinephelus coioides) با روغنهای مختلف گیاهی (روغن زیتون، روغن ذرت و روغن هسته انگور) بر پروفایل اسید چرب، مواد معدنی و ویتامین ها
زهرا
مومن زاده
آی ناز
خدا نظری
کمال
غانمی
هدف این مطالعه شناسایی و تعیین مقدار پروفایل اسید چرب، مواد معدنی و ویتامین های هامور معمولی بود که به طور عمیق در روغنهای گیاهی مختلف (روغن زیتون، روغن هسته انگور و روغن ذرت) سرخ شدند. بیشترین و کمترین مقادیر اسیدهای چرب به ترتیب مربوط به اسیدهای چرب اشباع و اسیدهای چرب چند غیر اشباع بودند. مقدار امگا-6 (n-6) فیله ماهی هامور با سرخ کردن در روغن زیتون، هسته انگور و ذرت به ترتیب 08/7، 30/24 و 59/41 درصد افزایش یافت (05/0p<). مقدار امگا-3 (n-3) نمونه ماهی سرخ شده کاهش معنی داری در مقایسه با فیله خام نشان داد. میزان سدیم نمونههای خام و نمونههای سرخ شده در روغن ذرت تفاوت داشت (05/0p<). مقدار پتاسیم در نمونههای سرخ شده با روغن هسته انگور کاهش معنیداری نشان دادند، در حالیکه در فیلههای سرخ شده با روغن زیتون افزایش معنیداری داشتند. میزان منیزیم نمونههای ماهی هامور معمولی سرخ شده با روغن زیتون و روغن هسته انگور نسبت به نمونه خام اختلاف معنیداری نشان ندادند. میزان فسفر و روی و منگنز و آهن در نمونههای سرخ شده با روغنهای گیاهی در مقایسه با نمونه خام تفاوت معنیداری نشان ندادند. میزان مس در طی روشهای مختلف سرخ کردن کاهش معنیداری نشان داد. میزان کلسیم ماهی هامور معمولی در طی سرخ کردن با روغن زیتون افزایش معنیداری نشان داد. مقدار ویتامین A در فیلههای سرخ شده افزایش یافت. میزان ویتامین D در نمونههای خام و سرخ شده با روغنهای مختلف با یکدیگر اختلاف معنیدار نشان ندادند. مقدار ویتامین B1 و B3 در فیلههای سرخ شده با روغنهای گیاهی کاهش معنیداری داشت. بررسیهای پروفایل اسید چرب، میزان ویتامینها و مواد معدنی نشان داد که ماهی هامور سرخ شده با روغن ذرت بهتر از سایر روغنهای گیاهی است.
orange-spotted grouper
Frying
Plant oils
2018
04
21
149
163
https://isfj.areeo.ac.ir/article_116499_98132ce1d43787841605e019cde0fe1f.pdf
Iranian Scientific Fisheries Journal
1026-1354
1026-1354
1397
27
1
بررسی سطح غلظت فلزات ضروری (مس، آهن و سلنیوم) در بافتهای عضله، کبد و آبشش ماهی قباد (Scomberomorus guttatus) در بندربوشهر
رزاق
عبیدی
عبدالرحیم
پذیرا
در این تحقیق غلظت فلزاتسنگین مس، آهن و سلنیوم در بافتهای عضله، کبد و آبشش ماهی قباد در پاییز سال 1395 در بندربوشهر اندازهگیری شدند. 30 عدد ماهی قباد به صورت تصادفی بوسیله تور گوشگیر صید گردید. بعد از زیستسنجی، بافتهای عضله، کبد و آبشش نمونهها جداسازی و هضم شیمیایی آنها با استفاده از روش MOOPAM انجام گرفت و با دستگاه جذب اتمی مجهز به کوره گرافیتی Perkin Elmer 3030 میزان غلظت فلزات در بافتها اندازهگیری شد. بر اساس آزمایشات انجام شده میانگین غلظت فلزات مس، آهن و سلنیوم در بافت عضله ماهی قباد به ترتیب 21/7، 07/3 و 094/0، در بافت کبد به ترتیب 35/8، 02/3 و 107/0 و در بافت آبشش نیز به ترتیب 87/9، 59/3 و 119/0 میلیگرم در کیلوگرم وزن خشک محاسبه گردید. میزان فلزاتسنگین مس و سلنیوم در بافت عضله ماهی قباد در بندربوشهر پایینتر از حد مجاز استانداردهای سازمان بهداشت جهانی (WHO)، سازمان جهانی غذا و کشاورزی (FAO)، مرکز ملی بهداشت و پزشکی استرالیا (NHMRC) و وزارت کشاورزی، شیلات و غذای انگلستان UK(MAFF) بود. اما میزان فلزسنگین آهن اندازهگیری شده بیشتر از مقدار مجاز اعلام شده توسط غذا و دارو آمریکا (FDA) اعلام شد.
Heavy metals
muscle
liver
Gill
Scomberomorus guttatus
2018
04
21
165
170
https://isfj.areeo.ac.ir/article_116455_44d23064ef2e36920f11d03b89658bbb.pdf