موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشورمجله علمی شیلات ایران1026-135429620210219Investigating the effects of photoperiod on growth performance and sextual maturation of Caspian trout (Salmo trutta caspius)بررسی اثرات رژیمهای نوری مختلف بر رشد و رسیدگی جنسی آزادماهی دریای خزر (Salmo caspius)11012353310.22092/isfj.2021.123533FAناصر آقعبدالجبار ایرانیJournal Article20210222Photoperiod is one of the very important environmental factors that extremely affect growth performance, feeding and reproduction of various fish species. Thus In this research effects of different photoperiod regimes on Caspian Salmon during the premature stage (18 months old at the beginning of experiment) were investigated. One thousand liter tank with 20 premature fishs were allocated for each treatment. Applied photoperiod regimes during 6 months experimental period were: (1) continues light (24L/0D), (2) 18L/6D during first three months and 6L/18D during second three months, (3) 6L/18D during first three months and 18L/6D during second three months and (4) continues dark (0L/24D). Results indicated that growth performance, feeding and reproduction were influenced by the photoperiod regimes. The highest values of SGR (0.44 % d<sup>-</sup>) and the lowest values of FCR (4/3) were observed in treatment 4 that showed significant differences as compared with treatment 1 (0.35 % d<sup>-</sup> and 4.4) treatment 2 (0.33 % d<sup>-</sup> and 4.7) and treatment 3 (0.34 % d<sup>-</sup> and 4.5). Maturation of females was not influenced by experimental photoperiod regimes but maturation of males was significantly influenced. As all males of treatment 2 reached sexual maturity at the end of experiment. In contrast, treatments 3 and 4 postponed gonad development and maturation of males. Therefore, to increase the growth of Caspian salmon, the 24-hour dark photoperiod and to stimulate its sexual maturation, the 18 and 6-hour light photpperiod is recomonded in the first and second trimesters of the six-month photpperiod regime, respectively.در این تحقیق اثرات رژیمهای نوری مختلف شامل 24 ساعت روشنایی (تیمار 1)، سه ماه اول 18 ساعت روشنایی و سه ماه دوم 6 ساعت روشنایی (تیمار 2)، سه ماه اول 6 ساعت روشنایی و سه ماه دوم 18 ساعت روشنایی (تیمار 3) و 24 ساعت تاریکی (تیمار 4)، در ششماهه دوم سال دوم زندگی آزادماهی دریای خزر (<em>Salmocaspius</em>) موردبررسی قرار گرفت. برای انجام تحقیق از مخازن یکهزار لیتری با 20 قطعه در هر مخزن (با سه تکرار برای هر تیمار) استفاده شد. نتایج نشان داد که رشد، تغذیه و شاخصهای تولیدمثلی تحتتأثیر رژیمهای نوری قرار گرفتند. بیشترین رشد ویژه (44/0 درصد در روز) و کمترین مقدار ضریب تبدیل غذایی (4/3) در ماهیان تیمار 4 مشاهده شد که نسبت به تیمار 1 (بهترتیب 30 درصد در روز و 4/4)، تیمار 2 (بهترتیب 29 درصد در روز و 7/4) و تیمار 3 (30 درصد در روز و 5/4) اختلاف معنیداری نشان داد. رژیمهای نوری مختلف بر رشد و نمو گنادها در ماهیان ماده تأثیر چندانی نداشتند، اما رشد و نمو گنادهای ماهیان نر بهشدت تحت تأثیر رژیمهای نوری قرار گرفتند بهطوریکه تمام ماهیان نر تیمار 2 کاملاً رسیده بودند. رژیمهای نوری تیمارهای 3 و 4 باعث توقف رشد و نمو یا تحلیل رفتن گنادهای جنسی در ماهیان نر شده است. بنابراین، برای افزایش رشد ماهی آزاد دریای خزر، رژیم 24 ساعت تاریکی و برای تحریک رسیدگی جنسی آن، رژیم 18 و 6 ساعت روشنایی بهترتیب در سه ماه اول و سه ماه دوم بهتر است.<br /> <strong> </strong>موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشورمجله علمی شیلات ایران1026-135429620210219Study on abiotic factors of water in the vicinity of marine cage culture in southern coast of the Caspian Sea, Abbas Abad area.مطالعه پارامترهای غیر زیستی آب در مجاورت قفسهای دریایی پرورش ماهی در ساحل جنوبی دریای خزر، منطقه عباسآباد112812353410.22092/isfj.2021.123534FAعرفان کریمیانمحمد ذاکریسید محمدوحید فارابیمهسا حقیپریتا کوچنینJournal Article20210222This study was carried out to determine the effect of raibow trout cage culture on the abiotic factors of water in the Abbas Abad area, southern basin of the Caspian Sea. For this purpose, water samples were collected at distances of 5, 50, 100 and 1000 m from the cage culture during December 2014 to August 2015. Based on the results, it was shown that the mean value of water temperature for surface layer varied between 12.2 and 30.16 °C from December to August. The highest and lowest mean value of salinity obtained in August (11.26 g/l) and April (10.66 g/l) respectively. The range of pH value changes (8.36-8.83) was as small as the rate of electro conductivity variations (18.11-19.07 µs/cm). The highest concentration of dissolved oxygen was observed in December at 1000 m station (9.23 mg/l) and the lowest was seen in April at 5 m station (7.27 mg/l). Also the mean values of Total Dissolved Solids, Turbidity, Nitrite, Nitrate, ammonium, Total Nitrogen, Phosphate and Total Phosphorus was obtained 9.59 (g/l), 5.55 (NTU), 3.67, 133.45, 92.6, 929.72, 21.63, 37.73 (µg/l) respectively. The results of abiotic factors of water showed that most of the measured parameters had significant differences only among different sampling periods (p < 0.05) whilst, for some factors such as dissolved oxygen, ion ammonium and phosphate, there were significant differences between different stations (The effect of distance from the cage) at each sampling period as well as (p < 0.05). It seems that the cage culture of rainbow trout in the Abbas Abad area had only a minor impact on measured factors probably due to low stocking density, short-term of fish farm and high current velocity.این تحقیق با هدف تعیین اثر فعالیت پرورش قزلآلای رنگین کمان بر پارامترهای غیرزیستی آب منطقه عباسآباد در حوضه جنوبی دریای خزر انجام گردید. بدین منظور نمونه آب در فواصل 5، 50، 100 و 1000 متری از قفسهای پرورش ماهی طی ماه دی 1393 لغایت ماه مرداد 1394 جمعآوری شدند. بر اساس نتایج نشان داده شد که دمای لایه سطحی آب 16/30-2/12 درجه سانتیگراد از دیماه لغایت مرداد ماه متغیر بود. بیشترین و کمترین میزان شوری بهترتیب در ماه مرداد (26/11 گرم در لیتر) و اردیبهشت (66/10 گرم در لیتر) بهدست آمد. دامنه تغییرات pH (83/8-36/8)، همانند میزان تغییرات هدایت الکتریکی (07/19-11/18 میکروموهوس بر سانتیمتر مربع) کم بود. همچنین بیشترین میانگین غلظت اکسیژن محلول (23/9 میلیگرم در لیتر) در ماه دی و ایستگاه 1000 متری و کمترین آن (27/7 میلیگرم در لیتر) در اردیبهشت و ایستگاه 5 متری مشاهده شد. میانگین TDS، کدورت، نیتریت، نیترات، آمونیوم، نیتروژن کل، فسفات و فسفر کل بهترتیب 59/9 (گرم بر لیتر)، 55/5 (NTU)، 67/3، 45/133، 6/92، 72/929، 63/21 و 73/37 میکروگرم بر لیتر بهدست آمد. نتایج حاصل از آنالیز پارامترهای غیرزیستی نشان داد که بیشتر عوامل اندازهگیری شده فقط طی دورههای مختلف نمونهبرداری دارای تفاوت معنیدار بودند (05/0>p) در حالیکه برای فاکتورهایی مانند میزان اکسیژن محلول، یون آمونیوم و فسفات بین ایستگاههای مختلف در هر دورهی نمونهبرداری (اثر فاصله از قفس) نیز اختلاف معنیدار مشاهده شد (05/0>p). بهنظر میرسد که بهدلیل تراکم کم ماهی، کوتاه بودن دوره پرورش و سرعت جریان زیاد، میزان اثرات ناشی از فعالیت پرورش در قفس قزلآلای رنگینکمان در منطقه عباسآباد روی فاکتورهای اندازهگیری شده کم بود.<br /> <strong> </strong>موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشورمجله علمی شیلات ایران1026-135429620210219Effect of hydrolysis time on the antioxidant activity of Common carp (Cyprinus carpio) head protein hydrolysateتاثیر زمان آبکافت بر فعالیت آنتیاکسیدانی پروتئین آبکافتی حاصل از سر ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio)422912353610.22092/isfj.2021.123536FAسکینه یگانهمینا اسمعیلی خاریکیحامد احمدیJournal Article20210222In the present study, the antioxidant activity of different concentrations of protein hydrolysate from Common carp (<em>Cyprinus carpio</em>) head at different hydrolysis time was investigated. For this purpose, 8 Common carp fish with average weight of 0.766±0.034 kg were prepared from market. Fish heads were hydrolyzed by Alcalase (1% v/w at 55˚C and pH 8) at different hydrolysis times (30, 60, 120 and 180 min). The result of proximate analysis showed that the protein content increased significantly (from 58.31±1.9 to 75.26±1.49%) as a result of hydrolysis, while the amount of fat and ash decreased significantly (from 16.46±0.87 to 2.37±0.97%; from 27.16±0.64 to 25.34±1.63%, respectively, p < 0.05). Also, as the duration of hydrolysis increased, the amount of soluble protein and the degree of hydrolysis increased significantly, so that the highest soluble protein 23.01±0.19 mg/ml and the highest degree of hydrolysis 49.67±0.86% were obtained at the time of 180 min. DPPH radical scavenging activity of protein hydrolysate showed significant increasing trend at different hydrolysis times and different concentrations (p < 0.05). The optimum time for DPPH radical scavenging activity (DPPH) was determined at 180 min and IC<sub>50</sub> value was obtained 2.08 mg/ml. In addition, with increasing concentration and duration of hydrolysis, the ferric ion reduction power and ABTS radical scavenging activity increased significantly (p < 0.05). In general, due to the proper activity of different concentrations of Common carp head protein hydrolysate on DPPH and ABTS radicals scavenging and reduction of ferric ion, it can be stated that this protein hydrolysate can be considered as a dietary supplement with desirable antioxidant function.در مطالعه حاضر فعالیت آنتیاکسیدانی غلظتهای مختلف پروتئین آبکافتی حاصل از سر ماهی کپور معمولی (<em>Cyprinus carpi</em>o) در زمانهای مختلف آبکافت مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور 8 قطعه کپور معمولی با میانگین وزن 034/0±766/0 کیلوگرم از بازار تهیه شدند، سپس آبکافت سر ماهی کپور معمولی با آنزیم آلکالاز با غلظت 1 درصد (حجمی/وزنی) در دمای 55 درجه سانتیگراد و pH 8 در زمانهای مختلف (30، 60، 120 و 180 دقیقه) انجام شد. نتایج آنالیز تقریبی نشان داد که در نتیجه آبکافت، درصد پروتئین (از 9/1±31/58 به 49/1±26/75 درصد) به طور معنیداری افزایش و مقدار چربی و خاکستر (بهترتیب از 87/0±46/16 به 97/0±37/2 <sup> </sup>و از 64/0±16/27 به 63/1±34/25 درصد) به طور معنیداری کاهش یافت (05/0p <). همچنین محتوای پروتئین محلول و درجه آبکافت با افزایش مدت زمان آبکافت به طور معنیداری افزایش یافت بهطوریکه بیشترین پروتئین محلول 19/0±01/23 میلیگرم/ میلیلیتر و درجه آبکافت 86/0±67/49 درصد در زمان 180 دقیقه بهدست آمد (05/0p <). درصد مهار رادیکال آزاد DPPH نیز با افزایش غلظت و افزایش مدت زمان آبکافت، به طور معنیداری افزایش یافت (05/0p <) و بهترین زمان برای شاخص قدرت مهار رایکال آزاد DPPH، 180 دقیقه و مقدار IC<sub>50</sub> در حذف این رادیکال، 08/2 میلیگرم بر میلیلیتر تعیین شد. همچنین با افزایش غلظت و زمان آبکافت، قدرت کاهندگی یون آهن سه ظرفیتی و فعالیت مهارکنندگی رادیکال ABTS نیز افزایش معنیداری پیدا کردند (05/0p <). به طور کلی، با توجه به عملکرد مناسب پروتئین آبکافتی سر ماهی کپور معمولی در حذف رادیکالهای آزاد DPPH و ABTS و قدرت کاهندگی آهن سه ظرفیتی، میتوان اظهار داشت که این پروتئین آبکافتی میتواند به عنوان یک افزودنی غذایی با عملکرد آنتیاکسیدانی مطلوب مورد استفاده قرار گیرد.موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشورمجله علمی شیلات ایران1026-135429620210219The effects of different concentrations of selenium and zinc nanoparticles on growth performance, survival and chemical composition of Whiteleg shrimp (Litopenaeus vannamei)تاثیر غلظتهای متفاوت نانو ذرات سلنیوم و روی بر فاکتورهای رشد، بازماندگی و ترکیبات شیمیایی لاشه میگوی پا سفید غربی پرورشی ((Litopenaeus vannamei435112353710.22092/isfj.2021.123537FAمیلاد کرمزادهمازیار یحیویعلیرضا سالارزادهدلارام نخبه زارعJournal Article20210222This study was conducted to evaluate the effect of differentconcentrations of selenium and zinc nanoparticles on growth performance, survival and chemical composition of Whiteleg shrimp (<em>Litopenaeus vannamei</em>). For this purpose, shrimp with an average weight of 5.1±0.2 g were distributed in 12 fiberglass tanks with 25 shrimp density and were fed for 56 days with differentconcentrations of selenium and zinc nanoparticles in four groups with three replicate including 0 (control), T<sub>1</sub> (0.3 mg/kg of selenium nanoparticl), T<sub>2</sub> (0.15 mg/kg of selenium nanoparticle+ 15 mg/kg of zinc nanoparticl) and T<sub>3</sub> ( 30 mg/kg of zinc nanoparticl). Based on these results, weight gain increasing, specific growth rate and feed conversion ratio in T<sub>2</sub> treatment compare to T<sub>1</sub>, T<sub>3</sub> and control treatments (p < 0.05). Also, there is significant differences in survival rate between T<sub>1</sub> and T<sub>2</sub> treatments compared to T<sub>3</sub> and control (p < 0.05). Statistical analysis showed that there was a significant difference in protein and lipid carcass percentage between shrimp-fed diets containing different levels of selenium and zinc nanoparticles compared to control treatment. In general, the effect of differentconcentrations of selenium and zinc nanoparticles, especially in the T<sub>2</sub> on growth performance, survival and chemical composition was positively and significantly evaluated. <br /><strong> </strong>این مطالعه به منظور بررسی تأثیر غلظتهای متفاوت نانو ذرات سلنیوم و روی بر فاکتورهای رشد، بازماندگی و ترکیبات شیمیایی لاشه میگوی پا سفید غربی انجام شد. برای این منظور میگوها با میانگین وزنی 2/0±1/5گرم در 12 تانک فایبرگلاس (300 لیتری) با تراکم 25 عدد میگو توزیع و طی مدت 56 روز با غلظتهای متفاوت نانو ذرات سلنیوم و روی در چهار تیمار و هر تیمار دارای 3 تکرار شامل: 0 (شاهد)، تیمار 1 (3/0 میلیگرم/کیلوگرم خوراک نانوذرات سلنیوم)، تیمار 2 (15/0 میلیگرم نانو سلنیوم+ 15 میلیگرم/ کیلوگرم خوراک نانو روی) و تیمار 3 (30 میلیگرم/ کیلوگرم خوراک نانو ذرات روی) غذادهی شدند. بر اساس این نتایج درصد افزایش وزن (BWI)، افزایش وزن بدن، میزان نرخ رشد ویژه (SGR) و ضریب تبدیل غذایی (FCR) در تیمار 2 (15/0 میلیگرم نانو سلنیوم+ 15 میلیگرم نانو روی) نسبت به گروه شاهد و تیمارهای 1 (3/0 میلیگرم نانوذرات سلنیوم) و 3 (30 میلیگرم نانو ذرات روی) اختلاف معنیداری داشت (05/0p <). همچنین اختلاف معنیداری در درصد بازماندگی بین تیمارهای 1 و 2 نسبت با تیمارهای شاهد و 3 مشاهده شد (05/0p <). بررسی آماری نشان داد که اختلاف معناداری در درصد پروتئین و چربی لاشه میان میگو پا سفید غربی تغذیه شده با جیرههای حاوی سطوح مختلف نانو ذرات سلنیوم و روی با تیمار شاهد وجود دارد (05/0p <). در مجموع، تأثیر سطوح مختلف نانو ذرات سلنیوم و روی به<strong></strong>ویژه در تیمار 2 بر شاخصهای رشد و بازماندگی و ترکیبات شیمیایی لاشه میگوی پا سفید غربی کاملاً مثبت و معنی دار ارزیابی شد. موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشورمجله علمی شیلات ایران1026-135429620210219The compression of antioxidant activity and β-carotene extracted from three species of native algae of Oman Sea (Ulva lactuca, Sargassum ilicifolium and Nizimuddinia zanardini)مقایسه فعالیت آنتیاکسیدانی و بتا کاروتن استخراج شده از سه گونه جلبکهای بومی دریای عمان (Ulva lactuca، Sargassum ilicifolium و Nizimuddinia zanardini)536312353810.22092/isfj.2021.123538FAعیدمحمد سارانی یازتپهسید محمدرضا حسینی طباطباییعلی مهدی آبکنارJournal Article20210222In this study, pharmacological properties of three native macro algae which collected from the shores of the Chabahar Gulf (the Omean Sea) including: <em>Ulva lactuca</em>, <em>Sargassum ilicifolium </em>and <em>Nizimuddinia zanardini</em> were evaluated. The methanol extracts of three species of green, brown and red algae were. The concentration of β-carotenoid, phenolic Compound and antioxidant activities (AOA) was analyzed by routine methods. Based on the results, different antioxidant properties were observed among algae. These results probably was associated with antioxidant compounds of algae. In the species of <em>U. lactuca, S. ilicifolium</em>and <em>N. zanardini</em> the amount of β-carotenoid was measured 0.56, 0.048 and 0.041 mg/100DW, total phenol was 0.206, 0.396 and 0.133 mg GA/g DW and inhibitory activity of free radicals (DPPH) was in the range of 45.7-60.4%, 51.6-61.8% and 9.6-28%, respectively (p < 0.05). Based on obtaining results, the highest level of β- carotenoid was observed in <em>the U. lactuca</em> extract and the highest level of total phenol and inhibitory activity of free radicals (DPPH) was observed in <em>S. ilicifolium</em> extract. Overall, the results of this study indicated that all three species of algae have usability as a primary substance in food and drug industry.در این مطالعه خواص فارماکولوژیک سه گونه از ماکروجلبکهای بومی سواحل چابهار (دریای عمان) شامل: <em>Ulva lactuca</em>، <em>Sargassum ilicifolium</em> و <em>Nizimuddinia zanardini</em> بررسی شد.عصاره متانولی از سه گونه جلبکی سبز، قرمز و قهوه ای تهیه گردید. اندازهگیری میزان بتا-کاروتن، فنلی کل و قدرت مهارکنندگی رادیکال آزاد DPPH بر اساس روشهای معمول آزمایشگاهی انجام شد. بر اساس نتایج بدست آمده خواص آنتیاکسیدانی متفاوتی بین جلبکها مشاهده شد. این نتایج احتمالاً متناسب با محتوای ترکیبات آنتیاکسیدانی جلبکها بود. مقدار شاخص های مذکور در <em>U. lactuca</em>، <em>S. ilicifolium</em> و <em>N. zanardini</em> بترتیب برای بتاکاروتن 56/0، 048/0 و 041/0 میلیگرم در 100 گرم وزن خشک، فنول کل 206/0، 396/0 و 133/0 میلیگرم اسید گالیک بر گرم وزن خشک و قدرت مهارکنندگی رادیکال آزاد DPPH 7/45-4/60، 6/51-8/61 و 6/9-28 درصد اندازهگیری شد. بر این اساس بیشترین مقدار بتا کاروتن در عصاره <em>U. lactuca</em>و بیشترین مقدار فنل و قدرت مهارکنندگی رادیکال آزاد DPPH در عصاره <em>S. ilicifolium</em>ثبت شد (05/0p <). در مجموع نتایج این تحقیق نشان داد هر سه جلبک از قابلیت بالایی برای استفاده بهعنوان یک ماده اولیه در صنایع غذایی و دارویی برخوردار هستند.موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشورمجله علمی شیلات ایران1026-135429620210219Evaluation of genetic variability of longspine scraper Capoeta trutta (Heckel, 1843) populations from Kurdistan province using IRAP markersبررسی تغییرپذیری ژنتیکی جمعیتهای سیاه ماهی خالدار Capoeta trutta (Heckel, 1843) استان کردستان با استفاده از نشانگرهای IRAP657612353910.22092/isfj.2021.123539FAزهرا مهربانیبرزان بهرامی کمانگرادریس قادریJournal Article20210222Genetic variability of longspine scraperpopulations from the Choman, Shui, Garmab (Baneh region), Gheshlagh, Sirvan, Gaveh-Rud (Sirvan region), Rowar (Marivan region) of Kurdistan province were examined using Inter-Retrotransposon Amplified Polymorphism markers (IRAP) method. IRAP molecular markers data analysis showed the highest and the lowest number of bands, polymorphic bands, percent of polymorphic bands, number of different bands, number of private bands, number of effective bands, Shannon's information index and expected heterozygosity in the Rowar and the Garmab populations, respectively. The highest and the lowest genetic distance was observed between the Rowar and the Shui populations and between the Choman and the Garmab populations, respectively. The molecular variance analysis results revealed that 9% of genetic variance was between geographic regions, 16% among and 75% within the populations. The highest and lowest gene flow rates (number of migrations per generation) were observed among the Choman, Garmab, Rowar and Shui populations, respectively. Phylogentic relationships of the populations were evaluated using the maximum parsimony methods. Phylogenetic analysis showed that the Marivan region is in a sister clade with the regions of Baneh and Sirvan. The results of this study showed that although the longspine scraper population of Marivan region was different from other populations, the existence of similarities prevents its complete separation. However, fish belonging to each population of the studied geographical areas can be distinguished by their private bands. The results of this research showed that the IRAP marker has high reproducibility and greater power in detecting genetic diversity and can be used effectively to study the genetic diversity of fish, including the longspine scraper species. <br /> تغییرپذیری ژنتیکی جمعیتهای سیاه ماهی خالدار صید شده از رودخانههای چومان، شوی، گرماب (منطقه بانه)، قشلاق، سیروان، گاوهرود (منطقه سیروان) و روآر (منطقه مریوان) در استان کردستان با استفاده از نشانگرهای چندشکلی تکثیر شده بین رتروترانسپوزونی (IRAP) مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از نشانگر مولکولی IRAP نشانداد که بیشترین و کمترین تعداد باندهای مشاهده شده، تعداد و درصد باندهای پلیمورف، تعداد باند متفاوت و اختصاصی، بیشترین تعداد آلل موثر، شاخص شانون و هتروزیگوسیتی مورد انتظار بهترتیب مربوط به جمعیتهای روآر و گرماب میباشند. بیشترین فاصله ژنتیکی بین جمعیت روآر و شوی و کمترین فاصله ژنتیکی بین جمعیت چومان و گرمآب بود. نتایج تجزیه واریانس مولکولی نشان داد که 9% واریانس ژنتیکی مربوط به بین مناطق جغرافیایی، 16% مربوط به بین جمعیتها و 75% مربوط به درون جمعیتها میباشد. بیشترین و کمترین مقدار جریان ژنی (تعداد مهاجرت در هر نسل) بهترتیب بین جمعیتهای چومان و گرمآب و روآر و شوی مشاهده شد. بررسی روابط خویشاوندی جمعیتها با روش بیشینه پارسیمونی نشانداد که جمعیتهای منطقه مریوان در یک تک شاخه خواهری با جمعیتهای مناطق بانه و سیروان قرار دارند. نتایج این پژوهش نشانداد که اگرچه جمعیت سیاه ماهی خالدار منطقه مریوان تفاوتهایی با سایر جمعیتها داشت، ولی وجود شباهتها مانع از جدایی کامل آن میباشد. با این وجود ماهیان متعلق به هر جمعیت از مناطق جغرافیایی مورد بررسی با توجه به داشتن باندهای اختصاصی، قابل تفکیک میباشند. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که نشانگر IRAP دارای تکرارپذیری بالا و توان بیشتر در آشکار سازی تنوع ژنتیکی است و میتواند به طور موثر در مطالعات بررسی تنوع ژنتیک ماهیان و از جمله گونه سیاه ماهی خالدار مورد استفاده قرار گیرد. موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشورمجله علمی شیلات ایران1026-135429620210219Pseudoparasites of some wild fish and cage culture rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) in the southern coast of the Caspian Seaبررسی انگلهای کاذب در ماهی قزلآلای رنگینکمان (Oncorhynchus mykiss) پرورش یافته در قفس و ماهیان کفال (Mugilidae) و سفید (Rutilus frisii kutum) در سواحل جنوبی دریایخزر778412358110.22092/isfj.2021.123581FAمعبود علی زاده نودهجمیله پازوکیJournal Article20210302مطالعه حاضر در راستای بررسیهای انگلشناسی ماهی سفید (<em>Rutilus frisii kutum</em>) و کفال ماهیان (<em>Chelon saliens</em> و <em>Chelon</em> <em>auratus</em> ) به عنوان ماهیان وحشی و ماهی قزل آلای رنگین کمان (<em>Oncorhynchus mykiss</em>) پرورش یافته در قفس سواحل جنوبی دریایخزر به شناسایی، معرفی و مقایسه انگلهای کاذب در این دو گروه از ماهیان مذکور میپردازد. نمونه ماهیان وحشی از چهار ایستگاه صید پره انزلی، کیاشهر، چالوس و محمودآباد و ماهی قزل آلای پرورش یافته در قفس از سه ایستگاه کیاشهر، عباس آباد و سی سنگان بوسیله تور ساچوک در بهار سالهای 1396 و 1397 جمع آوری شدند. پس از انتقال نمونهها به آزمایشگاه، زیستسنجی شده و بررسی انگل شناسی بر تمامی اندامهای داخلی و خارجی آنها انجام شد. نماتودهای آزادزی، گرده گیاهی[1] و دانه گرده[2]، تک یاختههای گیاهی و جانوری، اسپورهای قارچی، دانهها و رشتههای گیاهی به عنوان انگلهای کاذب از ماهیان جدا شدند. بیشترین درصد فراوانی انگل های کاذب متعلق به گرده گیاهی بود و تقریباً در تمامی اندام های ماهیان دیده شد. نماتودهای آزاد زی از معده، روده و آبشش و دانه گرده از کبد، طحال و کلیه ماهیان جدا شدند. انگلهای کاذب دارای پراکنش وسیع هستند و ممکن است بوسیله مواد غذایی یا به صورت تصادفی به ماهیها انتقال پیدا کنند. انگلهای کاذب ایجاد عفونت و بیماری در میزبان خود نمیکنند و هیچ تاثیری در ظاهر بازارپسندی آنها ندارند. بررسی و شناخت آنها بواسطه فراوانی و اهمیتشان در بحث انگل شناسی میتواند برای انگل شناسان و پرورش دهندگان ماهی جهت جلوگیری از مصرف بیهوده مواد دارویی مفید باشد. <br /> <br clear="all" /><br /> <br /> [1] Pine pollen<br /> <br /> <br /> [2] Pollen grainموسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشورمجله علمی شیلات ایران1026-135429620210219Temporal and spatial variations of macrobenthic invertebrate community and water quality of Pasikhan River, Guilanبررسی تغییرات زمانی و مکانی جوامع بزرگ بیمهرگان کفزی و کیفیت آب رودخانه پسیخان859712367010.22092/isfj.2021.123670FAفاطمه شریعتیعطیه امیدیJournal Article20210313Water quality assessment using water quality indices and biotic indices is a group of suitable methods. This study was carried out to determine temporal and spatial variations of benthos in Pasikhan River, north of Iran. Therefore, 6 sampling stations were set up along the river mainstream and the macrobenthic invertebrate community samples were collected from these stations during 4 seasons (from autumn 2015 to summer 2016), seasonally. The benthos samples were collected by surber sampler (25×25 cm) in sixteen replicates, then were identified and counted. The results of the benthic communities of Pasikhan River showed the dominant taxa of the invertebrates collected belonged to aquatic insects group. In this study, 18 families of 9 orders of benthic macroinvertebrates were identified. BMWP index at sixth station, showed the lowest annual average score (5.50±2.38) with so bad quality and the second station, showed the highest average score (41.00±16.39) with medium quality. Also, according to the annual average ASPT, second station had the highest score (5.83±0.38), and showed suspected to water pollution. The sixth station with the lowest score (2.50±0.91) was classified in high pollution group. Among the seasons, the highest and the lowest amount of both BMWP and ASPT were observed in winter and autumn, respectively. <br />The results of Hilsenhoff index between stations showed that first station with average score (5.26±1.10) was categorized in medium class and fourth station with average score (4.58±0.56) was categorized in good class. This could be due to sand mining before first station (Bodab Bridge). Based on the results, biotic indices showed that water quality in Nokhale station (Station 6) that is located in downstream is the lowest that may be due to anthropogenic activities, discharge of domestic wastewater and agricultural runoff and sand mining. ارزیابی کیفی منابع آب با استفاده از شاخصهای زیستی از روشهای بسیار مناسب میباشد. این مطالعه با هدف بررسی کیفیت آب رودخانه پسیخان از پل بداب تا نوخاله با استفاده از تغییرات زمانی و مکانی بیمهرگان کفزی انجام پذیرفته است. بدین منظور در شش ایستگاه تعیین شده بر رودخانه پسیخان به مدت یک سال به صورت فصلی از پاییز 1394 لغایت تابستان 1395 از بزرگ بیمهرگان کفزی نمونهبرداری صورت گرفت. نمونههای بیمهرگان کفزی توسط سوربر 25×25 سانتیمتری با شانزده بار تکرار جمعآوری، شناسایی و شمارش شدند. نتایج حاصل از بررسی جوامع کفزی این رودخانه نشان داد غالب تاکسونهای بزرگ بیمهرگان جمعآوری شده متعلق به گروه حشرات آبزی است. در این تحقیق 18 خانواده از 9 راسته از بیمهرگان کفزی شناسایی شدند. محاسبه شاخص [1]BMWP در ایستگاه 6 (نوخاله)، کمترین مقدار میانگین سالانه در حد 38/2±50/5 را با درجه کیفی خیلی بد و در ایستگاه 2 (شهرک صنعتی)، بیشترین مقدار میانگین یعنی 39/00±16/41 را با درجه کیفی متوسط نشان داد. همچنین بر اساس متوسط سالانه شاخص ASPT[2] ایستگاه 2، بیشترین امتیاز (38/0±83/5) را دارد و رده کیفی آبهای با کیفیت مشکوک به آلودگی را بهخود اختصاص میدهد و ایستگاه 6، با کمترین امتیاز (91/0±50/2) در رده کیفی آبهای با آلودگی شدید قرار میگیرد. در بین فصول، بیشترین مقدار میانگین BMWP و ASPT، در زمستان و کمترین آن، در فصل پاییز میباشد. نتایج حاصل از محاسبه شاخص هیلسنهوف نیز نشان میدهد که در بین ایستگاهها، ایستگاه 1 (پل بداب) با متوسط امتیاز (10/1±26/5) در رده کیفی متوسط و ایستگاه 4 (پل خطیبان) با متوسط امتیاز (56/0±58/4) در رده کیفی خوب قرار میگیرد که دلیل کاهش کیفیت در پل بداب میتواند فعالیت برداشت شن و ماسه در بالادست آن باشد. بر اساس نتایج، شاخصها نشانگر آن است که کیفیت آب در ایستگاه نوخاله که در پاییندست قرار دارد، از ایستگاههای بالاتر کمتر است که میتواند به دلیل فعالیتهای انسانی و ورود فاضلابهای خانگی و روانابهای کشاورزی و برداشت شن و ماسه باشد.<br /> <br clear="all" /><br /> <br /> [1] Biological Monitoring Working Party<br /> <br /> <br /> [2] Average Score Per Taxonموسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشورمجله علمی شیلات ایران1026-135429620210219Growth rate and pigment contents of grown Dunaliella viridis microalgae in different levels of a fishmeal factory wastewaterمیزان رشد و محتویات رنگدانه ریزجلبکDunaliella viridis پرورش یافته در سطوح مختلف پساب کارخانه آرد ماهی9910712367210.22092/isfj.2021.123672FAزهرا هادیزادهمهدی شمسایی مهرجانسیدپژمان حسینی شکرابیJournal Article20210313The present study investigated the cultivation of <em>Dunaliella viridis</em> microalgae in the stickwater (SW) from the wastewater of fishmeal factories. For this purpose, Gillard culture medium (F/2) was used as a control treatment and five different levels of SW including 10, 25, 50, 75, and 100% were used. Then, these microalgae were cultured in 8-liter plastic containers for 14 days to evaluate the algal density and pigment contents (chlorophyll <em>a</em> and total carotenoids). The results of the present study showed that by increasing in the concentration of SW up to 75% the cell density was increased. In addition, the pigment contents were significantly affected by SW concentrations and the highest amount of chlorophyll <em>a</em> was observed at a concentration of 75% SW compared to other treatments (p < 0.05). Also, the highest amount of carotenoids was recorded simultaneously in 75% and 50% SW treatments compared to other treatments (p < 0.05). According to the obtained results, using SW at 75% is feasible to grow <em>D. viridis</em> microalgae.تحقیق حاضر به بررسی پرورش ریزجلبک <em>Dunaliella viridis</em> در پساب کارخانجات آرد ماهی (stickwater) پرداخته است. بدین منظور، محیط کشت گیلارد (F/2) به عنوان تیمار شاهد مورد استفاده قرار گرفت و با پنج سطح متفاوت از استیکواتر (SW) به نسبتهای 10، 25، 50، 75 و 100 درصد جایگزین گردید. سپس این ریزجلبکها در ظروف پلاستیکی 8 لیتری به مدت 14 روز به منظور اندازهگیری تراکم جلبکی و محتوای رنگدانه (کلروفیل <em>a</em> و کاروتنوئید کل) مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که با افزایش غلظت SW تا 75 درصد میزان تراکم سلولی در ریزجلبکافزایش داشت. بهعلاوه، SW به صورت معنیداری محتوای رنگدانهها را تحت تأثیر قرار داد بهطوریکه بیشترین میزان کلروفیل <em>a</em> در غلظت 75 درصد SW در مقایسه با سایر تیمارها مشاهده گردید (05/0p <). همچنین بالاترین مقدار کاروتنوئید به طور همزمان در تیمارهای 75 و 50 درصد SW نسبت به سایر تیمارها ثبت شد (05/0p <). با توجه به نتایج بهدست آمده استفاده از SWدر سطح 75 درصد برای کشت ریزجلبکهای <em>D. viridis</em> امکان پذیر است.موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشورمجله علمی شیلات ایران1026-135429620210219Evaluation of flocculation induced by pH increase on harvest efficiency and fatty acids content of microalgae Dunaliella salina, isolated from Lipar lagoon- Chabaharبررسی تاثیر روش لخته سازی بر راندمان برداشت زیتوده و محتوی اسیدهای چرب ریزجلبک Dunaliella salina، جداسازی شده از تالاب لیپار، چابهار10912012367610.22092/isfj.2021.123676FAسامره اربابیپریا اکبریزهرا امینی خوئیJournal Article20210314امروزه، ریزجلبکها به عنوان یکی از منابع مهم برای تولید سوختهای زیستی و محصولات دارویی مورد توجه قرار گرفتهاند. با این وجود فقدان یک روش کارآمد و اقتصادی برای آبگیری و برداشت زیتوده آنها یک چالش مهم برای دستیابی به این هدف است. در انتخاب روش برداشت، مواردی مانند ویژگیهای گونـه، ارزش نهایی محصول و میزان مصـرف انـرژی اهمیت دارند. لذا، در این مطالعه تأثیر روش لختهسازی با تکنیک تغییرات pH در دامنه11-6، با استفاده از هیدروکسید سدیم و کلرید هیدروژن بر راندمان برداشت، چربی و محتوی اسیدهای چرب ریزجلبک<em>Dunaliella</em> <em>salina</em><em>،</em> مورد آزمون قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که با افزودن هیدروکسید سدیم و افزایش pH در دامنه 8/9-2/8 روند لختهسازی به صورت صعودی افزایش یافت و از 18 به 90 درصد رسید و سپس تا pHمعادل 11، به طور ثابت باقی ماند. در مقابل افزودن کلرید هیدروژن و ایجاد محیط اسیدی تا pH معادل 6 تاثیر در تحریک لختهسازی نداشت. بالاترین ضریب تغلیظ زیتوده نیز در تیمار قلیایی با pH معادل با 8/9 به میزان 10 برابر غلظت اولیه (در pH معادل 2/8) مشاهده شد. در مرحله بعد، تاثیر تکنیک افزایش pH قلیایی بر محتوی چربی و اسیدهای چرب زیتوده جمعآوری شده مورد آزمون بررسی قرار گرفت. در این آزمایش از تکنیک سانتریفیوژ به عنوان شاهد استفاده شد. آنالیزها نشان داد که با افزایش pH قلیایی درصد چربی و اسیدهای چرب زیتوده جمعآوری شده کاهش یافت. بر اساس نتایج بهدست آمده روش لختهسازی از طریق افزایش pHبه میزان 8/9، تکنیکی ساده و نسبتاً ارزان با راندمان بالاست و برای برداشت زیتوده ریزجلبک <em>Dunaliella</em> <em>salina</em> در راستای اهداف خاص مناسب میباشد.موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشورمجله علمی شیلات ایران1026-135429620210219Determination of the appropriate mesh size of drift gillnet for Skipjack tuna (Katsuwonus pelamis (Linnaeus, 1758)) by indirect methodتعیین اندازه چشمه مناسب تور گوشگیر سطحی مورد استفاده ماهی هوور مسقطی Katsuwonus pelamis Linnaeus, 1758)) به روش غیرمستقیم12113112371210.22092/isfj.2021.123712FAسید یوسف پیغمبریدانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانمحمد صابریپرویز زارعسعید گرگینمنوچهر بابانژادJournal Article20210316یکی از روشهای استانداردسازی تورهای گوشگیر تعیین اندازه چشمه مناسب برای هر گونه بر اساس پارامترهای زیستی میباشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تعیین اندازه چشمه مناسب در تورهای گوشگیر شناور سطحی مخصوص صید ماهی هوور مسقطی (<em>Katsuwonus</em> <em>pelamis</em>) صورت پذیرفت. عملیات نمونهبرداری با لنج در فصل بهار 1397 انجام گرفت. ابزار صید شامل تور گوشگیر شناور سطحی ماهی هوور مسقطی با اندازه چشمه 160 میلیمتر به صورت کشیده بود. طول چنگالی و دور بدن در دو ناحیه از بدن ماهی هوور مسقطی صید شده اندازهگیری شد. از 394 عدد ماهی هوور مسقطی زیست سنجی شده، دامنه طول چنگالی 77-38 سانتیمتر با میانگین و انحراف معیار 90/5 ± 02/55 سانتیمتر بهدست آمد. بیشترین فراوانی طول ماهی هوور مسقطی در دامنه 58-48 سانتیمتر با 77 درصد بود. معادله رابطه خطی بین طول چنگالی و محیط برانش به صورت 866/1FL+ 577/0G<sub>op </sub>= با ضریب تشخیص 926/0 و رابطه خطی برای طول چنگالی و حداکثر دور بدن به صورت 750/9FL-922/0G<sub>max</sub>= با ضریب تشخیص 963/0 بهدست آمد. میزان کشیدگی برای دور برانش 17 درصد و همین مقدار برای دور بدن 21 درصد تعیین شد. به طور کلی، براساس مطالعه حاضر میتوان از تور گوشگیر سطحی با اندازه چشمه 136 میلیمتر برای صید هوور مسقطی استفاده کرد که اندازه چشمه پیشنهادی تا حدی کوچکتر از حداقل اندازه چشمه مورد استفاده صیادان (140 میلیمتر) میباشد. موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشورمجله علمی شیلات ایران1026-135429620210219Effect of sub-lethal toxicity of diazinon on steroid detoxification and quality of sexual production in male goldfish breeders (Carassius auratus)اثر زیر حد کشندگی سم دیازینون بر استروئیدزایی و وضعیت جنسی مولدین نر ماهی قرمز (Carassius auratus)13314212373410.22092/isfj.2021.123734FAسید روح الله جوادیانحنانه صمدیمحمدرضا ایمان پورJournal Article20210317تعیین اثرات زیر حد کشندگی سم دیازینون بر استروئیدزایی و وضعیت جنسی در مولدین نر ماهی قرمز در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفت. به منظور تعیین میزان LC<sub>50</sub> ماهیان در غلظتهای 9، 10، 11، 5/12، 15 و 20 میلیگرم در لیتر دیازینون، در آکواریوم قرار گرفتند. پس از تجزیه و تحلیل نتایج با استفاده از نرمافزار پروبیت، مقدار LC<sub>50</sub> در 96 ساعت مشخص شد. مقادیر LC<sub>50</sub> طی 96 ساعت (40/11 میلیگرم در لیتر) بهدست آمد و ماهیان براساس غلظتهای، 25/0، 50/0 و 75/0 درصد LC<sub>50</sub> در 96 ساعت، و گروه شاهد (فاقد سم دیازینون) تیماربندی شدند و به مدت 2 ماه در غلظتهای مذکور قرار گرفتند. در پایان دوره آزمایش، سطوح استروئیدهای جنسی (17 بتا استردایول و تستوسترون) و فاکتورهای کیفیت اسپرم از قبیل جمع اسپرمدهی، طول دوره تحرک، درصد اسپرمهای متحرک، تراکم اسپرم، اسپرماتوکریت و شاخص گنادی در مولدین نر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که سم دیازینون سبب کاهش معنیدار تستوسترون و 17 بتا- استرادیول در تیمارهای 50/0 و 75/0 درصد نسبت به شاهد (صفر درصد) شد (05/0p <). اختلاف معنیداری در برخی از پارامترهای کیفی اسپرم مثل حجم اسپرم، تراکم اسپرم و اسپرماتوکریت بین تیمار شاهد و تیمار 25/0 مشاهده نشد، اما با افزایش میزان سم دیازینون (75/0-25/0 درصد) طول دوره تحرک اسپرم کاهش معنیداری داشت (05/0p <). درصد اسپرمهای متحرک نیز در تیمار شاهد نسبت به تیمارهای دریافتکننده بالاتر بود و با افزایش غلظت سم دیازینون روند کاهشی داشت (05/0p <). شاخص گنادوسوماتیک در تیمار شاهد نسبت به تیمارهای دریافتکننده به طور معنیداری بالاتر بود (05/0p <) و با افزایش میزان سم روند کاهشی نشان داد. در مجموع، سم دیازینون در محیطهای آبی حتی در غلظتهای زیر حد کشنده سبب تغییرات منفی در سطوح استروئیدهای جنسی و کیفیت گناد نر در ماهی قرمز میشود.موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشورمجله علمی شیلات ایران1026-135429620210219Socio-Economic analysis of fresh Fish marketing in Golestan provinceتحلیل اقتصادی- اجتماعی بازار ماهی تازه استان گلستان14315412380410.22092/isfj.2021.123804FAافشین عادلیدانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانمجید استارمیسید مهرداد حسینیJournal Article20210404به منظور تحلیل اقتصادی - اجتماعی بازار ماهی، پرسشنامهای از طریق مصاحبه با صاحبنظران و جستجو در منابع علمی طراحی شد. در سال 1398 اطلاعات 72 ماهیفروشی در سطح استان گلستان جمعآوری شد. با توجه به آزمون کلموگروف اسمیرنوف و ناپارامتریک بودن دادهها برای تجزیه تحلیل و مقایسه عوامل مستقل و وابسته از آزمونهای کروسکال والیس و من ویتنی یو استفاده شد. علاوه بر سودآوری و محاسبه سرانه هر یک از عوامل اقتصادی برای اولویتبندی مشکلات از آزمون فریدمن و ارزیابی ویژگیهای اجتماعی فروشندگان از رگرسیون خطی استفاده شد. میانگین فروش سالانه هر ماهیفروشی 3/23 میلیون تومان بود که حدود 60 درصد سوددهی دارد. تنها 36 درصد شهرستانهای استان ماهیفروشی داشتند. سرانه درآمد ماهیفروشان حدود 22 میلیون و سرانه سود آنان 5/13 میلیون تومان است. روزانه به طور متوسط حداقل 45 و حداکثر 528 کیلوگرم فروش دارند. مهمترین مشکلات بازار ماهی آنها کاهش قدرت خرید مشتریان، رقبای زیاد، کمبود ذخایر دریایی و فضای کم و نامناسب است. فروشندگان با سابقه بالای 15 سال رقیب زیاد و کمبود ذخایر دریایی و خرده فروشان اجاره سنگین، مالیات و عوارض را مهمترین مشکل بازار نسبت به گروه دیگر میدانستند. در مقابل، عمدهفروشان کمبود ذخایر دریایی و افزایش صید غیرمجاز را مشکل اصلیتر میدانستند. فروشندگان زیر 35 سال نیز بیشتر از کمبود سرمایه و اجارههای سنگین رنج میبردند. سالانه فروشگاههای با سابقه بالای 15 سال 1/39 میلیون تومان درآمد و فروشندگان با تحصیلات بالاتر از دیپلم 47/33 تن فروش بیشتر نسبت به گروه مقابل ایجاد میکنند. بنابراین، ساماندهی بازار با تشویق به راهاندازی فروشگاههای ماهیفروشی در شهرستانهای فاقد بازار و همچنین کمک به افزایش درآمد شهروندان گلستانی میتواند کمکهای موثری در افزایش فروش و در نتیجه مصرف آبزیان باشد.موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشورمجله علمی شیلات ایران1026-135429620210219Optimization of common carp pre-slaughter by using TBA index and Response Surface Methodology (RSM)تعیین شرایط بهینه پیش کشتار کپور معمولی با استفاده از شاخص TBA و روش سطح پاسخ (RSM)15516612380510.22092/isfj.2021.123805FAمحسن شهریاری مقدمغلامرضا بختیاریابراهیم علیزاده دوغیکلاییمحسن صمیمیJournal Article20210404کیفیت گوشت ماهی تحت تاثیر عوامل متعددی از جمله روش کشتار و همچنین شرایط پرورش قبل از کشتار میباشد. هدف این تحقیق بررسی تاثیر شاخصهای زمان قطع غذا (X<sub>t</sub>)، تراکم (X<sub>n</sub>) و وزن ماهی ( 15Xw"> ) به عنوان عوامل تاثیر گذار قبل از کشتار بر میزان TBA فیله کپور معمولی (<em>Cyprinus carpio</em>) با استفاده از روش سطح پاسخ و مدل باکس- بنکن و بهینه سازی عددی مدل برای رسیدن به کمترین میزان TBA بوده است. ماهی کپور معمولی پس از سازگاری تحت تیمارهای قطع غذا، تراکم و وزن پس از ۱، 4 و 7 روز برداشت و به روش خفه شدن خارج از آب کشتار و فیله گردید. نتایج نشان داد که کمترین میزانTBA بر پایه مدل درجه دوم در شرایط آزمایشی با سطح پایین (X<sub>n</sub>) 15Xn"> (4 عدد)، سطح پایین (X<sub>w</sub>) (500 گرم) و سطح بالای (X<sub>t</sub>) (7 روز قطع غذا) بود. میزان TBA در شرایط پیشنهادی با مدل 6842/0 (میلیگرم مالون دی آلدئید در کیلوگرم گوشت ماهی) تعیین گردید که پس از انجام تست اعتبارسنجی عملی در شرایط بهینه برابر 701/0 اندازهگیری گردید. این تفاوت و خطای ناچیز میزان TBA بین مدل و شرایط عملی نشان از صحت و اعتبار مدل پیشنهادی و نتایج بدست آمده دارد. لذا، نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از روش سطح پاسخ برای بهینه سازی شرایط پیش از کشتار کپور معمولی مناسب بوده است و نیز مدل درجه دوم میتواند برای پیشبینی متغیر پاسخ در شرایط پیش کشتار متفاوت استفاده گردد.موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشورمجله علمی شیلات ایران1026-135429620210219Extraction, Antioxidant and Emulsifying Properties of Alginate from Brown Seaweed Sargassum ilicifoliumاستخراج و ارزیابی ویژگیهای ضد اکسایشی و امولسیون کنندگی آلژینات استخراجی از جلبک قهوهای Sargassum ilicifolium16717812386010.22092/isfj.2021.123860FAمسعود رضائیسمیرا جدیمهدی آل بوفتیلهJournal Article20210412آلژینات یکی از پلیساکاریدهای منحصربهفرد موجود در جلبکهای قهوهای است که به طور گسترده در صنایع نساجی، کاغذ، غذایی، داروئی، پزشکی و آرایشی-بهداشتی مورد استفاده قرار میگیرد. سواحل جنوبی کشور ما دارای تعداد زیادی گونه جلبک قهوهای میباشد. اما متاسفانه تاکنون مطالعات محدودی جهت استخراج پلیساکارید آلژینات از این منابع صورت پذیرفته است. بر این اساس در تحقیق حاضر پلیساکارید آلژینات از جلبک قهوهای <em>Sargassum ilicifolium</em> استخراج و خالصسازی گردید. در ادامه بازده، وزن مولکولی، ویژگیهای ضداکسایشی (خنثی کنندگی رادیکال آزاد DPPH و قدرت کاهندگی آهن) و امولسیون کنندگی (شاخص امولسیفایری) آلژینات استخراج شده، ارزیابی گردید. همچنین طیف سنجی مادون قرمز با تبدیل فوریه (FT-IR) برای شناسایی گروههای عاملی آلژینات مورد استفاده قرار گرفت. بازده پلیساکارید استخراج شده 24/1±84/20 درصد (بر مبنای وزن خشک جلبک) بود. نتایج طیف FT-IR نشان داد که پلیساکارید استخراج شده عمدتاً آلژینات سدیم میباشد. وزن مولکولی آلژینات استخراج شده 1865 کیلو دالتون اندازهگیری شد. میزان مهارکنندگی رادیکالهای آزاد DPPH و کاهندگی آهن آلژینات استخراجی در غلظت یک میلیگرم بر میلیلیتر بهترتیب 03/2±17/18 درصد و 004/0±155/0 (جذب) اندازهگیری شدند. آلژینات استخراج شده قادر به امولسیون کردن روغنهای آفتابگردان، ذرت و کانولا بوده است که در این بین بیشترین و کمترین مقدار شاخص امولسیون کنندگی بهترتیب در روغنهای آفتابگردان و کانولا مشاهده شدند. به طورکلی، نتایج تحقیق حاضر نشان داد که آلژینات استخراجی از گونه <em>S. ilicifolium</em> دارای ویژگیهای ضد اکسایشی متوسط و امولسیون کنندگی بالا میباشد.